رفته بودم بنزین بزنم تو جایگاه نزدیک من ماشین بود جایگاه بعدی خالی بود بعد من اصلا حواسم نبود وایساده بودم پشت ماشین جلویی که بعد رفت بنزین بزنم دیدیم پیرمرد پمپ بنزین هی دست تکون میده که بیاد جایگاه خالی منم رفتم وقتی پیاده شدم بهم گفت دوبار صدات زدم گفتم اصلا حواسم نبود تو فکر بودم متوجه نشدم اصلا گفت هی صدات زدم دکتر دکتر دیدیم هیی اصلا حواست نیست خوابی منم با خنده گفتم آره حواسم نبود اصلا یهو درومد گفت عشق بازی کردی مال همونه من وسط خنده خشک شدم دیگه محلش ندادم سنش بالا بود حتی در حدی نبود جوابشو بدم فقط خشکم زد واقعا چرا نمیشه به کسی رو داد با هرکی مهربون و خندون رفتار میکنم یه حرفی میپرونه که حدش نمیدونه🫤😐
دیروز پیرسگ همسایه ماهم از در ک اومد بیرون یکککک جوری نگاه میکرد فکر کردم لختم سر تکون دادم در حد سلام و رد شدم ولی سنگینی نگاهش رو تا آخر کوچه حس میکردم ر ی دن دهنش
دیروز پیرسگ همسایه ماهم از در ک اومد بیرون یکککک جوری نگاه میکرد فکر کردم لختم سر تکون دادم در حد س ...
وای دقیقا ما مرد همسایه داشتیم در حد 50 یا 60 بود کوتولو به قدری هیز بود ک نگو تا میرفتیم بیرون زن بودیم فوری در باز میکرد با چشاش سونوگرافی میکرد گمونم سوراخی چیزی تو در کرده بود چون هروقت میرفتم بیرون فوری لای درو باز میکرد نگاه میکرد یه زن دخترم داشت از خودش گوه تر
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید