2733
2734
عنوان

قبلا هفته ای یبار میرفتم خونه بابام اینا اما الان..

| مشاهده متن کامل بحث + 925 بازدید | 45 پست
به نظدم از همین الان کمش کن که یه وقت دلخوری پیش نیاد شاید چون دوتا بچه کوچیک داری اذیت میشن 

خب عزیزم مگه یه روز چی میشه من بخدا ۱۵ ساله عروسی کردم تو غربت زندگی میکردم تازه چند ماهه اومدم شهر خودم باور کن بازم غریبم مامانم خوشش نمیاد بریم اونجا میگه زندگیم به هم میریزین ولی بچه ها من بزرگن ۱۳ و ۱۱ هستن نمیدونم کجا زندگیش به هم میریزه کلا دوست نداره بپزه و بشوره 

زندگی بزرگترین شوخیه خداست💚💚💚 که ما زیاد جدیش گرفتیم 💜💜💜
دقیقا نمیدونم چرا پدر مادرا دیگه حوصله بچه ها خودشون رو ندارن 

ولی مامان من حوصله بچه ها داداشش داره بگو اونا میخوان بیان ببین چه ذوقی میکنه من بابام کار نداره ولی از بس مامانم میگه اونم میگه نیاید 

زندگی بزرگترین شوخیه خداست💚💚💚 که ما زیاد جدیش گرفتیم 💜💜💜

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

من ک دیگ گفتم تا آخر عمرم خونشون نمیرم

والا من خیلی دلم میخواد قطع رابطه کنم.کلا مامانم بی درک وطرف بقیه میگیره.خواهرامم یکی از یکی جنس خراب تر وبیشعور تر

خدایم برایم کافیست،🤍🌱کاربری دست چند نفر است
چرا مامان باباها اینجوری شدن  دیگه حتی خونه مامان بابا خودمونم احساس غریبی میکنیم واقعا به کجا ...

همین دقیقا بچه ها مخصوصاا دخترا 

خیلی زمونه بدیه مگه آدم بجز خونه پدرش کجا میره من که ببینم چند ماهی یبار خونه خواهرم یا اقوام شوهرم برم یا نرم

یه کمی هم به بقیه حق بدین دلیلی نمیشه چون بچه شماست همه همیشه در هرحال حوصله شون داشته باشن شاید گاهی آدم بخواد خودش تنها باشه یا دلیلی نداره هرکسی هرجا رفت حتما بچه و نوه ش با خودش ببره....منم یه خواهر دارم بچش میاد اینجا هرچی بخواد می‌خره میخوره اذیت نق نق بعدشم خواهرم طلبکارها ک بچه دوستم میره خونه مامان بزرگش اینکارو میکنن درحالی‌که خودش قدمی برا کسی برنمیداره

قرار نیست ک همه زندگیا شبیه هم باشه. منم چون بچه آخرم و پدر مادرم سنشون بالاس زیاد نمیرم نهایتا هفته ...

من پدر مادرم خیلی پیر نیستن بد اخلاقی نمیکنن خودشون بیشتر اطرافیان میگن یا خیلی تذکر به بچه میدن با اینکه خیلی حواسم هست یا مثلا دوس ندارن جایی برم باشون

خب عزیزم مگه یه روز چی میشه من بخدا ۱۵ ساله عروسی کردم تو غربت زندگی میکردم تازه چند ماهه اومدم شهر ...

آخی عزیزم 😔 آره بچه هات بزرگن که ،مزاحمتی ندارن تو این سن.من فکر کردم بچه های ۴-۵ ساله داری که شلوغ میکنن....حق داری گلم .😔

چرا مامان باباها اینجوری شدن  دیگه حتی خونه مامان بابا خودمونم احساس غریبی میکنیم واقعا به کجا ...

واس بقیه خوبن.مامان من چون جلو چشمشم خیلی حرفا میزنه ولی با دخترای دیگش انقد احترامشون دار یچیزی نکه مبادا ناراحت بشن ودل منو میسوزونه.منم دنبال اینم برم کلا خودش بمونه ودختراش

خدایم برایم کافیست،🤍🌱کاربری دست چند نفر است
دقیقا نمیدونم چرا پدر مادرا دیگه حوصله بچه ها خودشون رو ندارن 

من دوماهه زایمان کردم روز سوم بچه ام زردی داشت از بیمارستان رفتم خونه بابام اونم چون بابام گفت بیا رفتم میخواستم دو روز بمونم ولی مامانم گفت مگه نمیخواید برین دیگه بعد اون روز نرفتم خواهرم میگه روزی که رفتی برا زایمان زنگ زدی گفتی کیفم بیار گفت زنگ مامان زدم هی خودش بالا پایین میکرد من نمیزارم بچه هاش بیان اینجا برن خونه خودش اخه دوتا بچه دیگه دارم ۱۳ و ۱۱هم هستن کوچیک هم نیستن 

زندگی بزرگترین شوخیه خداست💚💚💚 که ما زیاد جدیش گرفتیم 💜💜💜
والا من خیلی دلم میخواد قطع رابطه کنم.کلا مامانم بی درک وطرف بقیه میگیره.خواهرامم یکی از یکی جنس خرا ...

میدونی من یه خواهر دارم هنوز مجرده 

بخدا با اینک بچه کوچیک دارم میرفتم خونشون کاراشونو میکردم اما خواهرم تو گوش مامانم میخونه ک از ما و شوهرم بدش بیاد 

چون منو شوهرم وضع مالی‌مالیمون یکم بده واس همین ولی اینقد بخدا شوهرم مهربونه باهاشون ک نگو 


ولی هر موقع میریم آبجیم شروع میکنه میگه هر کی پول نداره عرضه نداره وگرنه من خودم اگه پسر بودم فلان میکردم بهمان میکردم

'صبر داشته باش. گاهی باید از بدترین چیزها بگذری تا به بهترین‌ها برسی.:)🖤 ●━━━━━━──── ⇆ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ ㅤ↻️
منکه میگمم اخر از همه بد ترم.هیچوقت درک نمیکنن 

دقیقا منم 

الان دو هفتس نرفتم و دیگ عمرا برم خونشون


'صبر داشته باش. گاهی باید از بدترین چیزها بگذری تا به بهترین‌ها برسی.:)🖤 ●━━━━━━──── ⇆ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ ㅤ↻️
میدونی من یه خواهر دارم هنوز مجرده  بخدا با اینک بچه کوچیک دارم میرفتم خونشون کاراشونو میکردم ...

واس نا برعکس بخاطر حسادت.همیشه حسادت کردن بمن چون یکم وضعم ازشون بهتر بود چشم دیدنم نداشتن.خدا ازشون نگذره چقد عذاب کشیدم چقد غریب بودم انگاری توخانواده شوهر بودم انقد احساس غریبی بینشون داشتم وهمش استرس داشتم.هیچوقت بمن خوش نمیگذره تو جمعاشون چون همش میخوان انکار کنن یا بی محلی.مامانمم هیچوقت کاراشون نمیبینه. اعتراض م کنم میشم بد عالم،دلم خیلی شکسته.همش حرف وبدگویی میکنن بی دلیل پشتم

خدایم برایم کافیست،🤍🌱کاربری دست چند نفر است

منم قبلا خونه مامانم خیلی می بدم میموندم. البته مامانم اینا ته تنت من از شهرستان ازدواج مردم و. هامون دوره.  رفتنی میموندم. بابا ندارم و سه تا داداش دارم که با مامانم زندگی میکنن. هیلی دوست داشتن برم بمونم. خصوصا داداش. بزرگم و مامانم. داداش وسطیمم همینطور. موقع برگشتن که مولا دو هفته موندم بهم میگفت جرا میری بازم بمون. 

اما داداش کوچیکم یه کم عقلیه اخلاقش و حوصله سرو صدا نداره. البته بهش حق میدم جون یه زمانی مشکلات جسمی زیادی داشت. الان یه ساله داداش بزرگم جدا شده از خانواده. خودش تنهایی زنذگی میکنی. خرج خونشون افتاده گردن داداش وسطی و داداش کوچیکه. و داداش کوچیکم حساس شده رو خرج خونه. ایندفعه که رفته بودم مثلا به مامانم میگفت چرا غذا زیاد گذاشتی. چرا فلان چیز رو زیاد گرفتی و از این حرفا. در حالی که قبلا اینطور نبود.بهش حق میدم چون واقعا گرونیه. منم تصمیم گرفتم کمتر برم. و رفتم هم زیاد نمونم. چون هم به اونا خق میدم هم دوست ندارم بی حرمت بشم. مامانم مدام میگه بیایین ولی بهانه جور میکنم و نمیرم زیاد.

غربت کسی نباش که تو را وطن دیده است ....
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   aaarammm  |  6 ساعت پیش
توسط   اکبر_۲۰۰۰  |  5 ساعت پیش