چند وقته که دیگه دارم خفه میشم هر سری مادرش یکاری میکنه یا یه چیزی میگه که آزارم بده به شوهرمکه میگم نمیزاره حتی غر بزنم یا به حرفم گوش بده سریع در میاد پشت مادرش و ازش دفاع میکنه پیش من .. یبار بهم نمیگه توام حق داری یا اشتباه از اون بوده یا عب نداره ولش کن و این حرفا.. هرررر دفعه هی میگه خوب گفته خوب کرده چیز بدی نگفته ..
مثلا مادرش میدونه ما صبا خوابیم چونگرمه تو اتاق نمیخوابیم میایم تو پذیرایی میخوابیم بعد واحد بغلم خونشه از ۷ صبح هی تق تق تق تق داره میکوبه رو یه چیزی پشت گوش من از خواب بیدارم کرده دیوونه شدم معلوم نیست داره بادوم میشکونه گردو میشکونه چیکار میکنه اخه ۷ صبح مردم آزار ؟ به شوهرم زنگ زدم میگم مامانت از صبح داره چیکار دارهمیکنه بابا نمیتونمبخوابم میگه بسه دیگه زیاد خوابیدی بیدار شو ...
ینی چی اخه من باردارم همینجوریش شبا از لگن درد بزور خوابممیبره بعد نیاز به استراحت دارمینیچی اینجوری میگه...
چیکارکنم من دیگه دارم رد میدم بخدا