نامزدم یکبار منو تنها گذاشت و رفت، بعد یکسالونیم سال
خانواده نمیدونستن خب بهتره بگم، پارتنر و دوست پسر ولی خوشم نمیاد چون از اول قصد من خیلی جدی بود و قرار بود بیادخواستگاری
یک سال و نیم باهم بودیم. همکلاسی همکار و همدم
یهو بدون دلیل رفت، گفت خسته شدم، خوشحال نیستم، خودم نیستم تو رابطه
من ۱وسال ونیم با اون بودم و دوبرابرشو زجر کشیدم تا حالم بهتر شه
هروقت یاد اون روزا میافتم دلم برای خودم میسوزه
انقدر ناامید بودم که یه خودکشی ناموفق داشتم
همهی کارایی که میکردم و تعطیل کردم
حدود یکسالشو کلا تو خونه و تو جا بودم و زندگیم از دستم رفت
هنوزم حسرت اون روزا و ترس دوباره تجربه کردنشون تنمو میلرزونه...