2752
2734

پدر و مادرم جدا شدن، دامادمون بخاطر یه سری مسائل خونوادگی با خونواده ی خودش قهره، چون دخالت میکردن تو زندگیش، چند وقت پیش نامادریم و پدرم خونه ی ما اومدن بدون دعوت، از شانس خواهرم و دامادمون هم خونه ی ما بودن، من سر یه بحثی با نامادریم بحث کردیم و منو تو جمع ضایع کرد از اونروز به بعد این دامادمون هر شب میاد خونه ی ما، پاهاش دراز میکنه، یا من سفره رو جمع کردنی پاشو از روی مبل میندازه روی اون‌یکی پاش جوری که من نتونم برم اون‌یکی قسمت سفره وسیله هارو بردارم، منظورش اینه شما نوکر من هستید، امروزم اومد با تیکه برگشته میگه پدرت بد دهنه، این حرفو به داداشم زد بعد به خواهرم میگه نگاه باباتم بددهنی میکنه، بعد میدونه پدرم بهمون خرجی نمیده با این اوصاف وسیله های داداشم ازش میکنه میگه بده به من پولشو میزنم، ولی نزد، سر سفره میشنیه دقیقا اداهای یه مفت خور رو در میاره دهنشو صدا میده، خیلی حالم ازش بهم میخوره فقط بیچاره خواهرم که با این الدنگ و دوهزاری ازدواج کرده دلم خیلی براش سوخت، به بدبختی زندگیم از هر طرف گریه م میگیره، از داماد هم شانس نیاوردیم یه عقده یی گدا صفت اومده تو خونوادمون اصلا دوست ندارم ریختشو ببینم خیلی گنده گنده حرف میزنه، به من میگه از نامادری خیلی خوشم میاد خوب تو رو ضایع کرد نتونستی جوابشو بدی


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من و داداشم و مامانم با هم زندگی می‌کنیم، با این شرایط سخت زندگی هر شب میاد خونه ی ما به هر بهونه یی شده فقط شام بخوره، نمیدونم چجوری توصیفش کنم ولی جوری رفتار میکنه انگار که ما نوکرشیم و وظیفمونه خیلی خیلی بی درک و نفهمه

2731
انشالله ی نامادری هم قسمت خودش بشه

پدر و مادرش پیرن، ولی کسی که نتونه با پدر و مادر خودش مدارا کنه باید فهمید چیه، خیلی ازش بدم میاد به خاطر خواهرم هیچی نمیتونم بهش بگم واقعا دلم داره میترکه، به خواهرمم بخوام مستقیم بگم مطمئنم با شوهرش بحثش میشه دوست ندارم دعوا بگیره 

نمی‌فهمه آخه، میره بیرون غروب که میشه زنگ میزنه بیرون میگه ما بیرونیم داریم میایم اونجا ، چی میتونیم ...

یعنی اونقدر راحت نیستید با خواهرتون که تو خلوتتون بهش بگید آمادگی ندارید هی شوهرش رو بیاره؟ لااقل شما هم تندتند برید خونشون سردیشون نکنه

درخواست دوستی قبول نمیکنم🌸
ی بار بگید نیستید  ی بار ی غذای حاضری درست کنید  و.... تا خودش بفهمه

واقعا چرا اینهمه کودن و بی فهمه، اصلا نمیخوام ریختشو ببینم حیف خواهرمو دوست دارم خواهر دسته گلم چقدر حیف شده با این بشر بدجنس

یعنی اونقدر راحت نیستید با خواهرتون که تو خلوتتون بهش بگید آمادگی ندارید هی شوهرش رو بیاره؟ لااقل شم ...

اصلا خواهرم نمیزاره بریم خونش، یا بهونه میاره یا بی میل میگه من میام دیگه نمیخواد بیاین

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   مائده6525221  |  5 ساعت پیش
توسط   mehrsathename  |  14 ساعت پیش