بچه ها یه دختره تو شهر ما بود که حتی زایمان کرد و بچه رو که دختر بود فروختن به یه خانواده که بچه نداشت
بعد رفت زن پسر عموش که تو تهران زندگی می کردن شد
به عنوان دختر باکره🤔🤔🤔واقعا خیلی برام عجیبه آخه زایمان کرده بود چطور نفهمید پسره نمی دونم شاید هم خودش بین خودشون گفته
خلاصه پسره اومد شهر ما زندگی کردن و ۲ تا بچه داشتن که نامادری اون دختری که فروخته بودش فوت شد
مامان اصلی بچه فهمید و شروع کرد به ارتباط گرفتن با اون بچه و بهش گفته بود من دوست مامانت هستم و چند بار برده بودش خونشون البته می گفتن پنهانی از شوهرش می بره حالا بماند که ناپدری اصلا نمی خواست که اون زن بیاد طرف دخترش و تلاش می کرد که دیگه همدیگه رو نبینن
خلاصه آخر خدا نخواست و اون دختر بچه تو سن ۱۳ سالگی به خاطر یه بیماری که مادر زادی بوده فوت شد هیچ وقت هم نفهمید اون زن مادرش هست و مادرش تو خاکسپاریش اومد و تو همه ی مراسم هاش و خیلی هم گریه می کرد
بچه ها دختره خیلی خیلی قشنگ بود