از همون بچگی که یادم میاد اصلا به نظافت اهمیت نمیداد . همه لباسارو قاطی پاتی میشست الآنم همنیحوریه که خواهر کوچیکم عفونت گرفته. اصلا هم براش مهم نیست که مریضی بگیریم ببرتمون دکتر یا لباس زیر تمیز تهیه کنه بهش بگه نظافتتو رعایت کن . خب بچه ده ساله چی میفهمه. دختر تو خونه که بودیم با مانتو شلوار فرم و روسری مدرسه توخونه میگشتیم . تو اون هواییی گررررم جلو بابامون حق نداشتیم روسری برداریم . یا هم نمیگفت یه دست لباس تمیز راحت برا این بچه بخرم. پریود میشدیم بجای نوار بهداشتی . لباس کهنه پاره میکرد میداد بهمون. زورش میومد یه لیف جدا بخره برامون چهار تا بچه بودیم خودمونو با یه لیف میشستیم. یه حوله شخصی نداشتیم. اخ یعنی یادم میاد حالم بدمیشه . گذشت تا سیزده سالگی ازدواج کردم . میرفتم خونه مادرشورم عقلش نمیرسید دوتا دست لباس تمیز و خوب . یه حوله و مسواک و دمپایی و لیف برام بذاره ابروم پیش اونا نره. یادم میوفته میخام بمیرم از خجالت. منم بچه سال بودم نمیفهمیدم چی ب چیه معلوم نیست چه حرفا که پشت سرم نگفتن. میرفتم مدرسه چادرم خیلی کوتاه شده بود برام نخرید تا شوهرم یبار اومد مدرسه دنبالم گفت از پشت دیدمت چادرت خیلی کوتاه شده بیا بریم بخریم برات. اصلا ی ذره به این چیزا اهمیت نمیداد. هیچی بهمون نمیگف اینجوری رفتار کن اینجوری باش. اصلااااااا. حتی سلام کردنم بهمون یاد نمیداد تا وقتی رفتم مدرسه یاد گرفتم. بابامم پول داشت ها اونجوری نبود که بگی نمیخره یا خسیس بود و نداشت.
الانم همون رفتارای گند قبلو داره نه تنها تو این موارد تو همهههه چیز اینحوریع بابام همش میگه این چی بود گرفتم خودمو بدبخت کردم.تا همین چند وقت پیشم دیدم لباس زیرم رو پوشیده بود از الکی میگف نه نپوشیدم که بعد انداختمش سطل زباله. خودشم کلی مریضی زنونه داره و هزار تا عفونت و زهر مار اصلاااا پیگیر این چیزا نیست. نمیدونم چرا اینجوریه بخدا مردم سیصد سال پیشم اینجوری نبودن