۴ سالو ۵ماهشه شبا تا دیروز دستشو میکرد تو سینم میخوابید تازه دعواش کردم ولی باز باید بچسبه به بغلم بخوابه میبرمش ژیمیناستیک و مهد یه مدت خوب بود ۴ ۵ بار رفت مهد به من میگفت برو خونه میومدم دنبالش کلی خوشگذشته بود بهش الان دیگه نمیره تو مهد همش میگه بشین دم در منم ببینمت الان تو مهد نشستم تو یه ساعت هزار بار صدام کرد ما مان نری هزار بار گفتم نمیرم بعد دو دیقه دو باره صدام میکنه مربی مهد کلافه شد من اینو چی کار کنم دیگه دارم روانی میشم
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
منم یادم وقتی مهد میرفتم مامانم باید بیرون از مهد مینشست چون یبار که رفته بودیم مسافرت تو هتل صبح زود بلند شدم هم مامانم و هم بابام منو تنها گزاشته بودن رفته بودن و من بدجوری ترسیده بودم
با مربی صحبت کن و برلش یک دوست همسن و حتی هم جنس خودش پیدا کنید و با دوست جدیدش صحبت کنید تا با بچت ارتباط بگیره و هر وقت خواست صدات کنه اجازه نده. بچه رو به دوست یابی تشویق کن کمک زیادی بهت میکنه. اما از کارهایی مثل قهر کردن، عصبانیت، داد، تهدید خودداری کن. وقتی میرسانیش مهد بهش بگو میرم فلان چیز رو خرید کنم و بیام اما شماره مربیش رو داشته باش و چکش کن. اون فکر میکنه تنها دوستش شمایید