من تو نامزدی و بعد عروسی بهش گفتا بودم ی مسافرت خارج ک رفتیم بعدش دوست داری خودت تنها برو یبار....البته چون همیشه دوست داشت این حرف و زدم....حالا ما رو برده هعی میگ خب نوبت خودمه برم....من اصلا دوست ندارم....اون موقع ی شکری خوردم میگم الان پشیمونم اونم فاز میگیره....خب دلم نمیخواد بره....گفتم منم میرم گفت برو....میدونه بابام نمیزاره اینجوری میگه.....میگم همون اندازه پول بده منم برا خودم خرج کنم اعصابش خورد میشه.....چیکار کنم نره؟؟تا من راضی نباشم نمیره ولی خب فاز میگیره و از خیلی چیزا ک میخواد انجام بده میزنه یا بعدش منت میکنه...ن اینکه الان بگم پشیمونم از قبل از اینکه ما رو ببره گفتم پشیمونم دیگ دوست ندارن تنها بری