درسهایی از قرآن
اقای قرائتی
میخواهید یک قصه برایتان بگویم؟ قصه دست اولی است، تا آنجائی هم که من حدود 20 تفسیر را دیدم، در هیچ کدام از تفاسیر هم این نبوده. با بعضی از علمای قم هم تماس گرفتم، آنها هم تأیید کردند.
مادر موسی، موسی را به دنیا آورد، به فرعون گفته بودند، امسال پسری به دنیا میآید که کاخت را بهم میریزد! او هم دستور داده بود همه پسرها را بکشند. مادر موسی بچه دار شد. چه کند؟ صندوق درست کرد و بچه را در صندوق گذاشت و به دریا انداخت. بعد هم فرعون گرفت و در دربار بزرگش کرد. این صندوق شد «صندوق مقدس» مثل علمها که هیأتیها جلو هیأتها میبرند، یهودیها هم هر کجا میرفتند، این صندوق را با خودشان میبردند. اسم این صندوق تابوت است. در قرآن میگوید: «أَنْ یَأْتِیَکُمُ التَّابُوتُ فیهِ سَکینَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ بَقِیَّهٌ مِمَّا تَرَکَ آلُ مُوسى وَ آلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِکَهُ إِنَّ فی ذلِکَ لَآیَهً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ»(بقره/248) میفرماید: این تابوت این یک صندوقی است که آرامش بخش است «سکینه» یعنی آرامش «سَکینَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ» از طرف خدا این صندوق برای شما آرامش بخش است. مثل اینکه حرز و دعا به گردن کسی آویزان میکنند، این صندوق مبارکی است. بعد فرمود: «بَقِیَّهٌ» در این صندوق لباسهای موسی هنوز هم هست، چون بعد از فوت موسی لباس و عصای موسی در آن صندوق بود. «وَ بَقِیَّهٌ مِمَّا تَرَکَ آلُ مُوسى وَ آلُ هارُونَ» قرآن میگوید: یهودیان صندوقی داشتند که در آن صندوق آرامشی احساس میکردند و در این صندوق بقایای آل موسی و آل هارون بود. یعنی لباس و کفش و کلاه موسی در آن صندوق بود و در حرکتها جلو راهپیمائی میبردند و این صندوق صندوق مقدسی بود.
🌹حالا اگر من ضریح امام رضا را میبوسم، نگویید که چرا این ضریح را میبوسی؟ چون آن صندوق چوبی، مقدس بود چون لباسهای موسی درونش بود «وَ بَقِیَّهٌ مِمَّا تَرَکَ آلُ مُوسى». امام رضا «بقیه من آل محمد» اگر یک صندوق بخاطر اینکه لباس موسی درونش است آرام بخش و مقدس است و «تَحْمِلُهُ الْمَلائِکَهُ» پس هر چیزی و هر ظرفی که کرامتها باشد مقدس اس، ت آن خانه هم مقدس است، آن صندوق هم مقدس است، پیراهن یوسف هم پنبه بود، اما قرآن میگوید: «پنبهای بود که به بدن یوسف خورده بود» این پیراهن یوسف که پنبه بود را انداختند روی چشم یعقوب، چشمانش باز شد. پنبه بود، اما این پنبه با بقیه پنبهها که پیراهن است خیلی فرق داشت، این پیراهنی بود که در جوار