یهویادم افتادمیدونی چراناراحت بودچندروزبه عروسی دخترش بودمیگفت به چه حقی نزدیک عروسی دخترم حامله شدی😑😑😑نوه اولشم بوداهیچ نوه ای نداشت کلایدونه پسرهم داره بچه دومم رونگفتم بازطوفانی به پاکردکه چرابه من نگفتی 3روزدیرترازازمایش رفتنم فهمیده بودیه همچین اعجوبه ای خیرندیده ورپریده
بره گمشه انکار فقط میخواد یه حرفی بزنه
کلا بهونه دارن واسه دعوا
وا چ ربطی ب عروسی دخترش داشت
وااا پسرش دسته گل به اب داده از تو شاکیه؟😐
عروسی دخترش چ ربطی ب حاملگیت داشت؟؟؟؟
چه ربطی به عروسی خواهر شوهر داشت🥴
مادر شوهرا حسادت عروس خیلی دارن
پاش بیفته پا به پای عروس میزان نکنه یه وقت کم بیارن عقب بیفتن
منم گفتم عزای عمومی گرفتن .حلالشون نمیکنم
من دومیو فکر نکنم بگم
دوست دارم تا ۷ ماه اینا مخفی بمونه ولی بعید میدونم شدنی باشه
مادر شوهر من هم عفریته اینقدر شوهرم را تو جونم انداخت که الان بچه نمیاوردی همسایه من ۶۴ سالگی بچه آورد چرا تو تو ۳۰ سالگی بچه اوردی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
