بعد از مدتها باز کردم اینستامو ،اصلا اهل کامنتمخالف و بحث اینام نیستم ،ی پستی بود نوشته بود قاتل ی دختره آزاد شده و ناپدری داشته ،منم نوشتم شاید ناپدری بخاطر پول زنشو راضی کرده ،در جریان نبودم چیه ،ی دختره اومد پرید بهم گف نفهم حرف ذهنتو بفهم بابای خودش اتفاقا پول گرف رضایت داد ناپدریش رضایت نمیداد و الان یکاری مسکنم دیگ گ بخوری کامنت بزاری ،حالا دیگ هیچکاری نمیتونم بکنم پیجمم کاریه جواب مشتریارو نمیتونم بدم ،راهش چیه ؟
اول اینکه با پیج کاری تو اکسپلور میچرخید فقط باید پستهایی رو چک کنید که یا مخاطب هدفتون باشن یا مربوط ب موضوع پیجتون ، غیر اون باشه باید علاقه ندارم رو بزنید چون روروند منفی پیجتون اثر داره.
الانم اگر محدود شدید باید صبر کنید مدت زمانش بگذره
برایت آرزوهای کوچک دارم. مثلا اینکه چشمهایت را که باز میکنی، خستگیهای دیروزت را در خواب آرام دیشب جا گذاشته باشی و تمام تنت لبریز باشد از طراوت و شادابی. مثلا اینکه یک لقمه نان و پنیر دلخوشی صبحانهات باشد، قدمهایی سالم داشته باشی برای رفتن تا موفقیت و مادری که هر صبح، دعای خیرش بشود بدرقهی راهت. مثلا اینکه آدمهایی در مسیر امروزت باشند، که حال جهانت را قشنگتر کنند. دلت به بودن همراه و همنفسی خوش باشد، و سرت به زندگی گرم. برایت آرزوهای کوچکی دارم، که شاید حسرت بزرگ خیلیها باشد...🌸🌹✨⭐
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید
اول اینکه با پیج کاری تو اکسپلور میچرخید فقط باید پستهایی رو چک کنید که یا مخاطب هدفتون باشن یا مربو ...
وای من نمیدونستم ک ،بعد اخه میدونی جالب چیه من دریا برم باید آفتابه ببرم ،اصلا هیچ جا کامنت نمیزارم هیچ موضوعی دخالت نمیکنم کلا آدم خنثی هستم ،ی باز نوشتم همین ی بار اینجوری شده خیلی زورم میاد
وای من نمیدونستم ک ،بعد اخه میدونی جالب چیه من دریا برم باید آفتابه ببرم ،اصلا هیچ جا کامنت نمیزارم ...
عزیزم😅
برایت آرزوهای کوچک دارم. مثلا اینکه چشمهایت را که باز میکنی، خستگیهای دیروزت را در خواب آرام دیشب جا گذاشته باشی و تمام تنت لبریز باشد از طراوت و شادابی. مثلا اینکه یک لقمه نان و پنیر دلخوشی صبحانهات باشد، قدمهایی سالم داشته باشی برای رفتن تا موفقیت و مادری که هر صبح، دعای خیرش بشود بدرقهی راهت. مثلا اینکه آدمهایی در مسیر امروزت باشند، که حال جهانت را قشنگتر کنند. دلت به بودن همراه و همنفسی خوش باشد، و سرت به زندگی گرم. برایت آرزوهای کوچکی دارم، که شاید حسرت بزرگ خیلیها باشد...🌸🌹✨⭐
برایت آرزوهای کوچک دارم. مثلا اینکه چشمهایت را که باز میکنی، خستگیهای دیروزت را در خواب آرام دیشب جا گذاشته باشی و تمام تنت لبریز باشد از طراوت و شادابی. مثلا اینکه یک لقمه نان و پنیر دلخوشی صبحانهات باشد، قدمهایی سالم داشته باشی برای رفتن تا موفقیت و مادری که هر صبح، دعای خیرش بشود بدرقهی راهت. مثلا اینکه آدمهایی در مسیر امروزت باشند، که حال جهانت را قشنگتر کنند. دلت به بودن همراه و همنفسی خوش باشد، و سرت به زندگی گرم. برایت آرزوهای کوچکی دارم، که شاید حسرت بزرگ خیلیها باشد...🌸🌹✨⭐