2733
2734

منو کچل می‌کنه تا دستشویی میریم .

یعنی کشان کشان میبرم دو بار در روز میاد کلا .

لباس پوشیدن هم همینه کلا برای همه چی لجبازه بشدت چیکار کنم خستم واقعااااا 

براش لباس پوشیدن یا دستشویی رفتن رو جذاب کن 

مثلا موقع لباس پوشیدن براش عر بخون 

موقع دستشویی رفتن بگو بریم آب بازی کنیم 


من خالم برای بچه پسر خالم این کارو کرد بچه لجباز هی میگفتم بریم دستشویی خاله 🤣

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



2731

پسرم سه سال و هشت ماهشه، برای دستشویی بزرگش میگه پوشکم کن🥲

زنی هستم در آستانه ی چهل سالگی☺️ خوب زندگی کردن رو دوست دارم و براین باورم که باید ذائقه مونو به سمت کیفیت بهتر سوق بدیم و این کیفیت تو هر  عرصه ای با استاندارهای مشخصی وجود داره، به خصوص تو ابعاد فرهنگی بیشتر اهمیت پیدا میکنه. خوش شانسی هایی داشتم و یکیش بودن با آدم های بینظیر تو زندگیم بوده. قدردانشونم..💫بهتره کمی خودمونو مرور کنیم برای یادآوری هرآنچه کردیم تا کمتر از دیگران خرده بگیریم.💫لبخند هم می تونه نشانه ی سازگاری با اجتماع باشه، پس میتونید به کار بگیریدش🙃...یادگیری رو دوست دارم، تو هر رشته ای تو هر سطحی..فیلمهای خوبی دیدم و کتابهای خوبی خوندم . در حال حاضر فرصتم برای این کارها کمتر شده، اما سعی میکنم از دیگران و زندگی شون بهره ببرم🌱درخواست دوستی ندید، واقعا فرصتی برای ارتباط ندارم. فقط اخرای شب می تونم کمی تو مجازی درکنارتون باشم🥲🩷.کاربری چهارم هست و از سال نود و شش اینجام. دوستتون دارم ، با احترام به همه:سعی کنیم زود و تند برخورد نکنیم با آدما ، کمی مجال به خودمون بدیم و فکر کنیم. 🌱☺️

خاله من تو جاهای مختلف دسشویی شکلات میذاشت ب پسرش میگفت بیا بریم ببینیم الان کجا فرشته برات شکلات گذاشته برداریم؟ گفتم نکن خاله بچه قند میگیره

برا ترشک گذاشت کلا اگ چیزی نباشع نمیره

خدایا هیچ کسی رو با عزیزانش امتحان نکن

حالا من سر پسرم که میخواستم آموزش بدم یه شانسی آوردم سنگ دستشویی خیلی کوچک بود

قشنگ مناسب یه بچه 

پسرم راحت یاد گرفت

البته الان بازسازی کردم سنگ رو عوض کردم

حالا سر دخترم مکافات دارم 

بگو خودت برو.از ذوق آب بازی میره

پسر من میره بعد میاد میگ مامان پیپی رو شستم دستشویی هم کامل واست شستم

۳سالو ۷ماهشه

پسر قشنگم از وقتی اومدی هر روز مامانی بهاره😍.مادر بودن حس عجیب و خاصیست. احساس میکنم قلبم جایی بیرون از سینه میتپد.                                 پسرم، مرد کوچکم، جهان برای من در تو خلاصه میشود💙💙💙   پسرم آرام دوستت خواهم داشت طوریکه هیچکس به جز خودت این حس مرا درک نخواهد کرد💙

اونوقت من به دخترم میگم یه بار دیگه بری دستشویی در رو قفل میکنم که نتونه زود زود بره

کلا اونجا پلاسه


❤❤خدایا شکر که هوامو داری یکم بیشترتر هوامو داشته باش بتونم مغز و روان و قلبم رو سروسامان بدم❤❤اگه نظرات ما با شما فرق داره چون اثر انگشت ما با شما متفاوته ؛  پس قرار نیست بخاطر عقایدی که آسیبی به همدیگه نمیرسونه باهم جنگ و جدل و بحث کنیم

بی تفاوتی بهترین راهه

بذار دو بار خودشو خیس کنه خجالت بکشه

یا لباس نپوشد لخت ببرش بیرون

همه اینها در نهایت خونسردی و بدون حرص خوردن 

اون فقط میخواد حرص شما رو دربیاره .هر چقدر هم بهش باج بدی بدتره

   در غدیر گفتند زنها هم بیایند بیعت کنند. این یعنی خیلی قبل تر از آن که فمینیست ها بخواهند منت #حق_رأی و مشارکت سیاسی را بر سر ما بگذارند، به ما گفتند یک پای حیات سیاسی اسلام زن ها هستند. پیام غدیر تنظیم کردن زندگی با ولایت است. پیام غدیر هماهنگ کردن زندگی با نیازهای حکومت و جامعه است. باید پرسید زن های کوفه و شام کجا کم گذاشتند که ولی خدا به مسلخ  رفت؟

پسر داداشم 🤣🤣🤣😁 می‌ره تو پنج سال خیلی شیرین هست خیلی دوسم داره باهم پایه هستیم میاد خونمون دستم میگیره میگه بریم اتاقت میشینه برام نقاشی می‌کشه حرف های خنده دار بهش میزنم تکرار می‌کنه می‌ره پس خنده 🤣🤣 غش غش خونه رو صدامون بر میداره با داداشم دعوا می‌کنه میگه نریم خونه بمونیم اینجا

حالا چی یادش دادم😁🫢🤗؟ پدر نامزدم سیگار می‌کشه ..فامیل هم هستیم شوهر خاله مامانم هست بهش یاد دادم فامیلشون فرضا ضامنی هست میگه ضامنی با فندک غار روشن می‌کنه 🤣 تکرار تکرار می‌کنه میخنده ..نامزدم زنگ زده بود بهم تلفن گرفته میگه ضامنی با فندک دستشویی روشن می‌کنه🤣🤣🤣🤣 نامزدم پکید از خنده ..دیانا کی یادش داده این حرف گفتم فک کنم داداشم برق رفته بوده با فندک رفته دستشویی 😁😁😁 می‌گفت خوب گاز فندک تموم میشه خلاصه ته خنده🤣

حقیقتش واسه دستشویی تجربه ای ندارم

ولی لحبازی واسه لباس پوشیدن دختر خواهر شوهرمم خیلی لجباز بود 

تا این حد که خواهر شوهر بیچاره م واسه یه مهمونی رفتن اشک میریخت

یسری از عصر بهش گفت لباس بپوش بریم بیرون و هی نمیپوشید و تا مامانش میرفت لباس تنش کنه شروع میکرد جیغ و داد و گریه و لجبازی  جالب اینکه بچه چهار سالش بود 

یبار رفتم خونشون و بهش گفتم زن دایی جان ما قراره بریم مهمونی برو لباس بپوش وگرنه شما رو با خودمون نمیبریم 

جدی نگرفت منو خواهر شوهرمم لباس پوشیدیم و در خونه رو بستیم گفتیم ما رفتبم دوس داشتی لباس بپوش بیا بیرون نخواستی هم نیاااا

باور کن با سرعت جت پا شد لباس پوشید اومد بیرون 😬گاهی باید مادر لجباز تر از بچه شه 

فقط 12 هفته و 4 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
شهریارا گو دل از ما مهربانان مشکنید🦋 ورنه قاضی در قضا نامهربانی می‌کند 
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز