هردفعه برای اومدن یه بهونه میارن
فلانی مریضه. فلاناتفاق افتاده. استخاره گرفتیم صبر اومده .اختلاف طبقاتی داریم. بابا لعنتیا مگه ما در مورد وضعتون حرفزدیم اصلا که خودتون نگرانین
انگار نه انگار خواهرش دوماه پیش التماس میکرد که بزارین فقط بیایم حالا همون خواهرش تو گوششون میخونه که خراب شه به مامانش میگه خودت زنگزدی گفتی این ماه خب خودتم زنگ بزن بگو نمیتونیم بیایم میگه حالا صبرکن . چقدر صبر چقدر چقدر چقدر... تو که نمیخوای بیای خب زنگ بزن ما که آبرومونو از سرراه نیوردیم
آدم احمق که نیست میفهمه این بهونه ها دلیلش راضی نبودنشونه به خود خدا قسم اگر دوستش نداشتم یک لحظه هم به جواب مثبت دادن هم فکر نمیکردم . بگین چکارکنم کمکم کنید مناز همه جا بریدم دیگه شما بگین