میدونی چیه عزیزم؟چون نتونستی شوهرتو تو مشتت بگیری.بسکه همیشه توخودت بودی و بی روح و بی انرژی بودی براش بی اهمیت شدی.همیشه جوری باهاش زندگی کن و جوری شاد و پرانرژی و مهربون و خوش صحبت و شوخ طبع باش که وقتی ازش ناراحتی چشماش ببینه.وقتی دلت میشکنه و میری تو خودت زندگی براش سخت بشه .کلا جوری براش باش که زندگی بدون تو براش خیلی سخت باشه.تو یک زنی و امکان نداره نتونی عشق و به زندگیت بیاری.یه مدت اینجوری باش و هرچی تغییر ندیدی تو شوهرت بازم ادامه بده.بهت قول میدم جواب بگیری.چرامیره بااون زن چت میکنه؟چون تو بی انرژی هستی.چون ازت آرامش نمیگیره.میره از اون زن آرامش میگیره.
منم عین تو بودم ولی خودمو تغییر دادم الان شوهرم تو مشت منه.
الان گاهی میگه یه مرد مگه چی از زندگیش و زنش میخاد ؟
آرامش،مهربونی،میگه توکه بهم انرژی میدی چشمم هیچکس رو نمیبینه.درحالیکه قبلا اصلا اینطور نبود.
میدونم سخته ولی از خودت شروع کن.تغییر رو از درونت آغاز کن.دنیای بیرون ما بازتاب دنیای درون ماست.حتی حدیث هست که میگه مومن آینه ی مومن است.یعنی چی؟یعنی عشق بدی عشق میگیری.تنفر بدی تنفر میگیری.سرد باشی سردی میبینی و …..
سعی کن برای شوهرت جذاب باشی تا جذبت بشه.بخدا قسم شوهرتو با شوهرای بقیه فرقی نداره.فکر نکن بقیه شانس دارند و تو نداری.بخدا بقیه سیاست دارند و خودشون زندگیشونو میسازند.دلم میخاد بیای تاپیک بزنی چندوقت دیگه و بگی زندگیم عین عسل شیرین شده😍میخام ببینی که میتونی.
گذشته ها رو فراموش کن و فکر کن یه زندگی جدید آغاز کردی.
سوره ی مزمل و یس روهم زیاد بخون و فوت کن به آب سماور
سوره ی نحل روهم بخون و فوت کن به شوهرت تا زبونش عین عسل شیرین بشه برات