من همونم که ۹ساله با شوهرم جنگ و دعوای زیاد داریم ویه بچه ۳ساله هم داریم خیلیا اینجا منو میشناسن اختلاف فرهنگی داریم خونوادش دو سال پیش حتی اومدن تو کوچه طرف من و بچم سنگ پرت کردن
الان دو ماه و چند روزه که قهریم تو کارای دادگاهمون هستیم از طرفی دیگه این مسیرو تا یه جاییشو طی مردم و خونوادمم کنار اومدن با این قضیه بگه هم پیش خودمه و تقریبا دل کندم از طرفی شوهرم عین همیشه هی اسرار میکنه یه فرصت دیگه بده قبلا که هر چی فرصت میدادم پشیمون میشدم واسه همبنم که هی تحمل میکردم و فرصت میدادم ۹سال طول کشیده خلاصه خیلی خستم و میترسم برگردک و باز همون و اش و همون کاسه بشه
بچمون هم همیشه توی تنش بود اما یکم دو دل شدم که بعد پشیمون نشم شوهرم حتی همین الانم توی پیامها بازم بهم بددهنی میکنه و ناامیدم میکنه اما از طرفی هم هی میگه قول میدم خیلی خوب بشم بذار برگردیم. به خاطر بچم یکم دو دل میشم.
و دیگه ابرومون هم رفته همه فامیل هم فهمیدن.
نظر شما چیه؟