مامانم یهو اومد سمتم بهم گفت هرزه چرا شوهر نمیکنی گم شی بری از اینجا از ما راحت شیم چون دیشب متوجه شد زخم معده دارم اینا این کارا رو کرد یه جوری جیغ کشید که فقط خدا میدونه یهو بابام اومد خونه جلو بابام زد زیر گریه که دخترت منو زده اینا بعد بابام وسایلمو پرت کرد از پنجره پایین گفت لباستو بپوش از خونه ای من گم شو بیرون حرومزاده ای فاحشه حالا چیکارکنم؟