در من اینکه امتحان شروع شده و اینم گوش نمیده میگه بیا بگو ولی وقتی میگم کلا اینور اون پر نگاه میکنه یا کاغذ پاره خط خطی میکنه الان چند وقت کل بازی گوشیو پاک کردم که درس بخونه همش حرصم میگیره چون میدونم به درس دادن معلم هم گوش نمیده خیلی چیزا رو خودم بهش یاد دادم از درس ریاضی از بس که تو کلاسم حواس پرتی
موبایل واقعا مخرب
خواهر خودمم این گوشی لامصب باعث شدع خیلی از درس دور بشه و پر رور ب شدت ۱۳ سالشه
بهش یاد نده بیخیالش شو تا معلم حداقل یه بار سرزنشش کنه
یا باهاش صحبت کن که دلیل اینکارا چیه
اگه نتونی امتحان ها رووخوب بدی تجدید میشی و نمیتونی با دوستات به کلاس جدید بری
با مشاور مدرسه هم صحبت کن
بچه ت داره از اجتماع بازخورد میگیره و این طبیعیه
همه بچه ها که عاشق حرف زدن نیستن خیلیا دوست دارن بازی کنن
این گرا رو یکی بهش داده که باهات دوست نمیشن وگرنه بچه ها عموما کنار هم بازی میکنن این حس تنهایی توی خود دخترت انگار هست ، به نظرم تعامل بیشتری با بچه‌ها داشته باشه بهش کمک میکنه
وقتی میگه کسی با من دوست نمیشه احساسش رو انکار نکن نذار فکر کنه درکش نمیکنی جوابشو اینطوری بده ، آها چون دوست داشتی دوستت به حرفات گوش بده ولی نداد احساس کردی که نمی‌خواد باهات دوست باشه ؟ اوهوم خب به نظرت چی کار کنیم که احساس بهتری داشته باشی ؟ بذار بچه راه حل بده گاهی اوقات بچه فقط نمیتونه از بیرون به خودش نگاه کنه
اگر فکر میکنی ریشه ای داره توی قصه های شبی که واسش تعریف میکنی ریشه شو در بیار
دختر قصه میخواد بره بازی کنه و حرف بزنه دوستش این کار رو کرد به نظرت دختره چه احساسی داره ؟ از قبل هم یه برچسب احساسات هم پرینت بگیر لمینت کن تمام احساسات و عواطف توش باشه بدونه احساس تنهایی چیه کنجکاوی چیه ناراحتی چیه عصبانیت چیه حس افتخار چیه مباهات چیه اینا باهم چه فرقی میکنن بچه هر چقدر احساسات خودشو بتونه بهتر بیان کنه راه حل رو هم بهتر میتونه پیدا کنه
ممنونم از راهنماییت حتما رو این مورد کار میکنم ،ولی اطرافیان که مثل من نمیتونن مدارا کنند ،بدتر بهم تنش وارد میکنن هی میگن بیا جلوشو بگیر داره فلان خرابکاری میکنه من بدتر عصبی میشم این وسط نمیتونم خودمو کنترل کنم،تازه باردارم هستم ویار و لکه بینی دارم وضعیت جسمی و روحی خودمم اوکی نیست ،،
دخترم خیلی انرژیش زیاده ،دور ور خودمونم همبازی نداره که باهاش وقت بگذرونه تو این فکر کنم که باشگاه و مهد بفرستمش یکم تخیله بشه
تا زمانی که رفتارش معقول تر نشده کمتر ببرش خونه فک و فامیل ، بعد ادبیاتت رو این شکلی کن
فلانی اگر با ملاقه بکوبیم به تلویزیون، تلویزیون می‌شکنه اینطوری نمی‌تونیم باهاش کارتن ببینیم ، بیا ملاقه رو بکوبیم به پشت قابلمه صدا بدیم
یه ملاقه چوبی بده دستش بذار
همیشه توی ذهنت باشه به جای نه گفتن ببین چطوری میتونی آره بگی
تلخی نه رو با به آره و جایگزین دادن باید بگیری اینطوری به شدت حرف شنوی بچه ازت میره بالا
جلوی خراب کاری باباش رو بگیر پسر من از وقتی چند ماهه بود و مثلاً توی کالسکه نشسته بود من هر بچه ای رو که می‌دیدیم که مثلاً داره رد میشه صداش میکردم توجهشو به اون بچه جلب میکردم میگفتم وای فلانی دوست پیدا کردی؟
اصلا توی ذهن پسر من این مفهوم دوست پیدا کردن اینطوری نیست که همه باید در خدمتش باشن و توجه ویژه بهش بکنن تا اسم اون بچه رو بذاره دوست
فکر میکنه همه بچه ها دوستاش هستن میرسیم پارک هر بچه جدیدی رو هم ببینه خوشحال میگه دوستام هم اومدن و میره توی دلشون باهاشون بازی میکنه
من بچه مدرسه ای ندارم بخوام مفصل طبق تجربه م بهت بگم ولی قبلاً یه سرچایی داشتم ، یه ویدیو رو بهت توصیه میکنم ببینی سرچ کن خداحافظی با کابوس مشق شب درنا شریفی رایگان هم هست ببینش
بهت کمک میکنه بچه ت توی درساش مستقل بشه باید مهارت مستقل درس خوندن رو از اول ابتدایی با بچه درست جلو بیای تا سوم ابتدایی به کل مستقل بشه ولی اگر این کار رو به موقع انجام ندادی باید این سه سال رو از هر سنی که الان هست شروع کنی و تا مستقل شدنش صبوری کنی
مستقل درس خوندن رو یه مهارت در نظر بگیر باید کمکش کنی یاد بگیره و براش جا بیفته بچه یه توپ رو هم بخواد درست شوت بزنه احتیاج داره این مهارت رو با تمرین های زیاد یاد بگیره بذار تمرین کنه پسرفت کنه فقط هدایتش کن تا مستقل بشه
ای وای دقیقا تصور دخنر من اینه که توی بازی با دوست
هرچی این بگه بقیه بچه ها باید رعایت کنن و با دقت گوش کنن
من خودم اصلا مفهوم دوست رو به دخترم شناسایی نداده بودم .چون به فکرم نرسیده بود .فکر میکردم کم کم خودش در بطن زمان میفهمه و درکش میکنه و ناگهانی با کسی دوست میشه
متاسفانه اولین معرفی مفهوم دوست توسط باباش بود ک کارو خراب کرد
باباش خیلی گاهی سخت میگیره بهش .مثلا بهش یاد میده که کفشاتو جفت کن تو سرویس بهداشتی یا پشت در
و اگه اینکارو از ده بار یبار نکنه بهش تذکر میده
بارها بهش گفتم داری اعتماد بنفس بچه رو با سخت گیری های خییییلی بی مورد نابود میکنی
میتونی جمله باباش رو اینطوری اصلاح کنی توی ذهنش
میرسی به پارک بهش بگو بدو برو پیش دوستات وای فلانی یه عالمه دوست اونجا هست بدو برو پیش دوستات سرسره بازی ، بذار بدونه اونا همه شون دوستاش هستن لازم نیست حتما لاو بترکونن باهاش و براش وقت بذارن تا دوستش به حساب بیان
سلام بچه ها بیاید تاپیک اخرم نظر بدید واس رنگ کابینت هام لطفاااااااااااا گیر کردم
یه مدت یه ماهه کامل همه رسانه ها رو تو خونه حذف کنین، تی وی گوشی هر مدل آهنگ حتی کتاب اگه خیلی میخونه و اسباب بازی های موزیکال
خودتون اثرش رو متوجه میشین... البته بگم که خیلی سخته اولش برای خودتون... من این راهو رفتم و از نتیجه راضی ام خدا رو شکر
تاپیک آخر من میخونی اگر تجربه داری کمکم کنی
