میشه بیایین راهنماییم کنین که
با چه ترفند و سیاستی شوهرتون رو از رفیقاش جدا کردین و بیشتر وقتش رو با شما میگذرونه
من که هرکاری کردم نشد میگه جوونم الان دوستام رو نبینم کی ببینم من باید یه تایم هایی ماله خودم باشم، اما خیلی زیاد با دوستاش رفتو آمد میکنه
اگر هفته ای 1بار بود مشکلی نداشتم
مثلا در طول 10 روز که مرخصی هست 5شبش با دوستاش میره بیرون
دوس دارم مثل خیلی از مردا که بعد ازدواج اهل خانواده شدن مال منم بشه اصلا انگار تو مجردی گیر کرده 😢
وقتی کسی کلا شخصیتش این شکلیه و خودش نخواد عوض بشه سخته که عوضش کنی . نظره منه البته
ببین فقط حواست باشه ی سری دوستا میکشن سمت خودشون دگ نمیبینیش
من ی دوستش زندگیمو نابود کرد
شانس اوردم نفرینم گرفت مرد وگرنه جدا میشدم
واقعا به نظر من رفیق بازی بعد ازدواج اصلا معنا نداره فوقش دو سه بار در سال برند بیرون مگه اینکه خانودگی برند
باید خودش بخواد ازمن تو دوران دوستی خیییلی رفیق باز بود هرشب بعد کار تا اخر شب با دوستاش بود ولی انقدر از طرف اونا ضربه خورد و منم محلش نمی دادم که کمش کرد خودشم دیگه زده شده بود
من یکی از دوستاش شده بود هووی من حسادت میکرد به من و زندگیمون نمیدونم چیکار میکرد شوهرم انقد جذبش بود انقد نفرینش کردم گریه کردم تنهایی کشیدم
هیچیش نشد فقط بخاطر شغلش رفت از شهرمون
انقد دلم میخواد اهم بگیرتش به خاک سیاه بشینه
