دارم دیوونه میشم عاشق اینم بچه هام غذا بخورد اما الان بچم نشسته با ملچ مولوچ غذا میخوره دلم میخواد خودمو بزنم راه حلی داره ؟
بابا جون تا لحظه مرگ آخرین باری که دستای نحیفتو تو دستم گرفتم و رگای کبودتو نوازش کردم یادم نمیره گاهی چه زود دیر می شود😔اگر دوست داشتید برای شادی روح پدرم فاتحه بفرستید😔🙏 من آن گلبرگ مغرورم که میمیرد ز بی آبی ولی با خفت و خاری پی شبنم نمی گردم😌
من ریخته ام در رگ تو شیره جان* هی غلت بزن در منو دل رابتکان* این هم نفسی چه حس و حالی دارد* در پیکر من دو قلب دارد ضربان*🤰❤️💋👨👩👦 دردل من افتاده عشقت زمین گیر شدم♡سر تو با عصمت با شمسی درگیر شدم *** کار هرکس نیست با مرد زیستن♡ مغز خر میخواهد و صبر خفن زن سعدی با سعدی دعواش شده ***همسر جان، جان به قربانت کنم ای خوب خوبان*** مرا به صرف عشق کردی تو مهمان*** بیا که رنگ چشمت مرا دیوانه کرد از تو چه پنهان *** ۱۴۰۲/۱۱/۹ ضربان قلبشو شنیدم خداااااا🥰🥰دوبونش برم** ۱۴۰۳/۱/۱۸ تیکر من آبی شد🥹🥰😇آرین مامان خوش اومدی 🤭🤭
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
یعنیا هرچی حداقل با من یک وعده غذا خورده باشه میدونه نباید ملچ مولوچ کنه خودمو کشتم این بچه نفهمید 😭
بابا جون تا لحظه مرگ آخرین باری که دستای نحیفتو تو دستم گرفتم و رگای کبودتو نوازش کردم یادم نمیره گاهی چه زود دیر می شود😔اگر دوست داشتید برای شادی روح پدرم فاتحه بفرستید😔🙏 من آن گلبرگ مغرورم که میمیرد ز بی آبی ولی با خفت و خاری پی شبنم نمی گردم😌
نه اصلا برای من فرقی نداره برای همه عصبانی میشم دشمن ملچ مولوچ کنه میکشمش بچمو حرص میخورم تو خودم فقط تفاوتشون اینه😂
بابا جون تا لحظه مرگ آخرین باری که دستای نحیفتو تو دستم گرفتم و رگای کبودتو نوازش کردم یادم نمیره گاهی چه زود دیر می شود😔اگر دوست داشتید برای شادی روح پدرم فاتحه بفرستید😔🙏 من آن گلبرگ مغرورم که میمیرد ز بی آبی ولی با خفت و خاری پی شبنم نمی گردم😌
یعنیا هرچی حداقل با من یک وعده غذا خورده باشه میدونه نباید ملچ مولوچ کنه خودمو کشتم این بچه نفهمید ...
باید بگی خب برا خودشم خوبه. دختر خواهرشوهرم ۱۰ سالشه ولی حالیش نیست نباید ملچ ملوچ کنه اه باز یادم افتاد🫠
فقط 15 هفته و 1 روز به تولد باقی مونده !
1
5
10
15
20
25
30
35
40
من ریخته ام در رگ تو شیره جان* هی غلت بزن در منو دل رابتکان* این هم نفسی چه حس و حالی دارد* در پیکر من دو قلب دارد ضربان*🤰❤️💋👨👩👦 دردل من افتاده عشقت زمین گیر شدم♡سر تو با عصمت با شمسی درگیر شدم *** کار هرکس نیست با مرد زیستن♡ مغز خر میخواهد و صبر خفن زن سعدی با سعدی دعواش شده ***همسر جان، جان به قربانت کنم ای خوب خوبان*** مرا به صرف عشق کردی تو مهمان*** بیا که رنگ چشمت مرا دیوانه کرد از تو چه پنهان *** ۱۴۰۲/۱۱/۹ ضربان قلبشو شنیدم خداااااا🥰🥰دوبونش برم** ۱۴۰۳/۱/۱۸ تیکر من آبی شد🥹🥰😇آرین مامان خوش اومدی 🤭🤭
وقتی یه غم یه مشکل پیش میاد میشینم فکر میکنم خب الان این مسئله چقدر مهمه؟ فردا هم همین اندازه مهمه؟ سال دیگه چی؟ بعد مقیاسم رو بزرگ تر میکنم : غم من در قیاس با غم سایر مخلوقات در پهنه جغرافیایی چقدر مهمه؟ مشکل من در برابر مشکلات تاریخ خلقت چقدر بزرگه؟ و اینجوری میفهمم خوشبختم
بابا جون تا لحظه مرگ آخرین باری که دستای نحیفتو تو دستم گرفتم و رگای کبودتو نوازش کردم یادم نمیره گاهی چه زود دیر می شود😔اگر دوست داشتید برای شادی روح پدرم فاتحه بفرستید😔🙏 من آن گلبرگ مغرورم که میمیرد ز بی آبی ولی با خفت و خاری پی شبنم نمی گردم😌
من هم حساس هستم. اگر بچه ام باشه، حتما با مهربونی تذکر میدم که چطور آرامتر و کم سر و صدا غذا بخوره. اگه تذکر ندیم، ممکن هست در بزرگسالی هم به همین روش غذا بخوره...
به یـــــزدان که گـــــر ما خرد داشتیم/ کجا این سرانجام بد داشتیم