یه سال پیش خانوادگی با داییام رفته بودیم یع پارک بعد من به دختر دایی و عروس داییم گفتم که بریم یه جای دور از پارک که من مانتو و موهام رو درست کنم بد شده خلاصه رفتیم یه جای دور از پارک دقیقا کنار یع لامپ بزرگ که از دور دیده میشد سه نفر ایستادن بعد
برای مادر شدنم دعا کنید 🥺❤️🩹🙏مادر بچه های سالم و صالح🥲 به امید روزی که منم بیام تاپیک بزنم صاحب فرزند سالم و زیبا شدم 🥹😍🤱 از زمانی که او دوستم دارد در چشم خود ارجمند میایم💕🧚♀️
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
بعد من خیلی ترسیدم پشت سرم رو دیدم ک یه پسره خیلیییی نزدیک به من و میخواسته از پشت منو بغل کنه ک دستاش قشنگ نزدیک بوده ک اون دو نفر دیدن و جیغ زدن منم خیلی ترسیدم سه نفری فرار کردیم اونم دنبالمون بود