دیروز رابطه خواست ردش کردم
چرا؟
چون من وخواسته هامو نادیده میگیره وفقط به فکر خودش وخانواده شه وبخاطر اونام میخواست منو طلاقم بده(که البته من خودم شدیدا دلم راضیه به طلاق فقط چون بچه دارم دست وپام بسته ست)
بود ونبودم براش بی اهمیته
شام وناهارا هم 50درصد مواقع خونه مادرشه خبرش
حتی همین الآن هم گوشیشو گذاشته خونه خودمون ورفته خونه مادرش خوابیده
که انشاالله خواب ابدیش باشه
تنها وقتی منو می بینه وبراش باارزش میشم که رابطه بخواد
بجز اون هیچ وقت دیگه ای حاضر نیست کنار من بمونه
یا کنار خانواده شه
یا با رفیقاش
نمیدونم شایدم با زن ها
خلاصه ردش کردم، از خونه با خشم خارج شد وگفت نبینم پیام بدی ولیست بدی ودیگه نباید ازمن انتظار خرجیداشته باشی(همیشه بااین موضوع منو تهدید میکنه، وقتی هم خودم خیاطی میکنم که خرجمو در بیارم بهش فشار میاد)
خلاصه امروز گفت ازت حالم به هم میخوره
مخصوصا وقتی لیست خرید میفرستی ازت چندشم میشه
ولی تاحالا به روت نیاوردم
چطوری لجشو در بیارم تا حرص بخوره بچه ها؟