دو روزه خواب و خوراک ندارم...
برا خرید ماشین..شوهرم که گفت و مخالفت کردم روی واقعیش رو بالا اورد و همش اخم و تخم میکرد بهم..دیشب گفتم باشه ببر بفروش خودم میخوام که بفروشی..
واقعا حالم بده همش گریه میکنم..
اخه حتی دلم نمیومد بندازمشون که خراب نشن..💔😢
تو رو خدا دلداریم بدین..من کسی ندارم..مادرم اگه بفهمه همش سرکوفت میزنه بهم..
همین الانم با گریه دارم مینویسم..حس میکنم یه تیکه از وجودمو دارم از دست میدم..این حجم از وابستگی برا خودمم مسخرس
برای مال دنیا خودتو مریض نکن
اگه همسرت برات خریده بفروششش
ولی اگه از خونه پدرت اوردی گفروشش
باورمیکنی به جزحلقه ویه جفت گوشواره هیچی ندارم چون همه روفروختم بازخریدم دوباره فروختم
من اونقد طلا فروختمو خريدم اونم طلايي كه يه بارم ننداختم
النگوهاي بحريني كه خر كدوم خداتومن اجرتشون بود
ولكن بابا
اما اما
بايد ببيني برا كسي كه فروختي ارزشش رو داره يا نه
بیخیال بابا داری بجاش ماشین میخری ایرادی نداره عوضش برو چنتا ست ژوپینگ وردار بیشترم کیف کن والا فقط سعی کن طلاهای که از خونه بابات آوردی بهش ندی اونایی که خودش خریدرو بهش بده
اگه ماشین نداشتین عیبی نداره راحت میشین😕
بهترشو میخری ان شالله... غصه نخور
وابسته به مال دنیا نباش
من همه طلاهامو خودم دادم برای خونه
فدای سرت. حیف سلامت جسم و روان ات هست
تو طلایی رو که حتی دلت نمیاد بندازی میخوای چکار؟
بفروش برو از پشت ویترین نگاشون کن
حداقل شوهرت از پولش استفاده کنه
چون نفروشی هم بعد ۱۲۰ سال وراثت میخورن ، یه نوشابه مشکی هم روش میخورن
فقط به رنگ نوشابه دقت کن....بخاطر مراسم درگذشتت اون رنگو انتخاب کردن
اشتباه نکن عزیز من بگو اگه طلامو بدم باید ماشین بنامم کنی اونا طلاهای توعه مال شوهرت که نیست اختیارشو داری البته من که بودم طلا برای ماشین نمیدادم فقط خونه اونم سه دنگ میگرفتم
