بعضی ها فقط بچرو بخاطر کلفتی و کارگری میخوان
این ذهنیت و دارن بچه بیارن درس نخونه براش چیزی ۱۵سالش که شد برای براشون کارگری کنه بخورن و بخوابن
ولی زندگی دخترشون و دوسدارن چیزی نمیگن که از هم نپاشه یه موقع طلاقش ندن بمونه سرشون
ولی عروس طلاق بگیره پسر بمونه براشون کار کنه بخورن بخوابن
پدر شوهرم سختی نکشیده زنش و بچه هاشو و از ۱۲سالگی برده سر زمین کشاورزی کار کردن جعبه های سنگین بلند کردن بیل زدن بعد اونم رفتن کارخونه ها کارگری کردن
با پول کارگری زن گرفتن خودشون پدرشون یه قرون سیاه خرج نکرد تازه به بچه هاشونم میگفتن زن نگیر برای ما کارکن تا دخترامون هر روز هفته با بچه هامون بیان اونجا بخورن
پدر شوهرم تریاک و شیشه میکشه یه مدت شبا میومد خونمون بالا سرمون الان قرص میخوره
چند روز پیش اومد باهامون دعوا جلو خانوادم کلی نفرین ناله کرد بهمون میگفت من بچه آوردم که پیر شدم برام کار کنه پسر وسطبش براش کار میکنه میخوره تو عمرش خودش کار نکرده زنشم مریضه آلزایمر داره توقع داره من بگیرم زنشو بغلش ببرم حموم دستشویی رحمم بیفته پایین تو ۲۲سالگیم
به من چه وقتی یه دونه روسری برای من نخریدن
زنش تا تونست دویید دنبال دختراش
یکی از دختراش دوسال مریض شد پسته مریختن دهنش بچه نوزادشو با شیر خشک بزرگ کردن تو بیمارستان روانی دخترشون و بستری کردن خرجشو پسر بزرگه کار کرد داد شوهر دخترشون پول نداد سر نزد ببینه زن و بچش مردن یا زندن
اون یکی دخترش همش بچه میاره پسر بشه
دامادشون میومد خونشون باهاشون قهر میکرد دعوا میکرد که چرا بچه دختره مادر شوهرمم خودشو میزده قش میکرده که دامادش قهر میکرده میرفته
پدر شوهرم چند روز پیش بهم گفت اینم مادران فرقی نداره بیا بهش برس با داد و سرو صدا اشغالی حیاط و کوبید زمین
بعد گفتم خودش دوتا دختر بزرگ داره اونا بیان بهش برسن گفت دخترام مردن توام سرشون میگفت فامیلای زنم مردن
مادر شوهرم خالمه خواهرمم عروسشونه
خالم هر روز خواهرم و کتک میزد سینش و چنگ چنگ میکرد
من ازش متنفرم
دختراش میگن ما خونه غریبه این!