2777
2789

دیشب تو خواب لباس تنم بود صب با صدای ناله شوهرم از خواب پاشدم دیدم دستش سر شده درد میکنه بعد دستشو ماساژ دادم بعد میبینم لباس تنم نیست درحالی که من اصلا عادت ندارم لباسمو دربیارم تو خواب چون اتاق خنک بود لباسمو خنک بود به شوهرم گفتم من چرا ببخشید لختم چرا لباس تنم نیست گفتم تو درآوردی گفت نه من چیکار دارم بعد تا جایی که یادمه خودمم پانشدم لباسمو دربیارم الان مغزم هنگ کرده این لباس چرا و چجوری از تنم دراومده لباسه خیلی شیک و مجلسی بغل دستم روتخت بود مطمئنم خودم درنیاورده الان اصلا هنگم هیچ جوابی ندارم بنظرتون چرا اینجوری شده اصلا مگه میشه به فرض من خودم پاشدم درآوردم خب چرا یادم نیست بلخره باید پاشم بشینم تا بتونم دربیارم دیگه یعنی چی از یه طرفم ترسیدم 

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

2803
2804

لباستو یه وقتی از تنت دراوردی که خیلی خسته بودیو مجدد خوابیدی 

شوهرت کیف کرده واسه خودش

حالا چرا دستش سر شده 

بیاین سعی کنیم ادم خوبی باشیم تو هر شرایطی سعی کنیم کار درست رو انجام بدیم حتی اگر بقیه انجام ندن .ما خوبی رو یاد بقیه بدیم 

خودش درآورده دستش سر شده🤣🤣🤣

فقط 4 هفته و 6 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
خوبی حرف زدن باخدا اینه لازم نیست منظورت رو براش توضیح بدی💖...ولی جدای از این حرفا طرف یه سیب از درختش کندن، داره دهنمون رو سرویس میکنه اونوقت تو امید داری بری تو باغش بخوری و بخوابی و حوریاش رو بمالی؟🤦‍♀️🤷‍♀️
2805

یا شوهرت دراورد یا خودت دراوردی یادت نیس مپله  منک صبح ساعت ۶برادرشوهرم زنگ زد یادم نمیاد چی گفت و چی گفتم😶😶فق یادمه گف شوهرت اومد خونه یا ن بقیشو یادم نمیاد اصلا یادم نبوو زنگ زده رفتم تو تماسام دیدم خودم شوکه شدم

عدس کوشولووووم ۱۴۰۳/۱/۱۴ ساعت ۵ صبح سقط شد 💔روزی که آزمایش دادم دکتر آزمایشگاه بهم گفت ی عدس کوشولووو تو شکممه منم اسم کاربریمو گذاشتم مامان عدس کوشولووو اما دیگه عدسم و ندارم 🥺💔
یا شوهرت دراورد یا خودت دراوردی یادت نیس مپله  منک صبح ساعت ۶برادرشوهرم زنگ زد یادم نمیاد چی گف ...

اینکه خوبه من یه بار همسایمون درو زد درو باز کردم داشت حرف می‌زد اما من هیچی نمیشنیدم بعد بدون هیچ حرفی درو بستم اومدم خوابیدم چن ساعت بعد رفتم زنگشونو زدم گفتم ببخشید شما اومده بودی جلو درمون یا من خواب میدیدم گفت آره من کلی حرف زدم نگام کردی درو بستی گفت من ترسیدم گفتم چرا اینجوری کرد گفتم بخدا من اصلا صداتونو نمیشنیدم حتی خودتونم واضح نمیدیم اصلا خیلی عجیب بود فک کن تو خواب راه رفتم دوباره اومدم خوابیدم 

2801
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز