بچه ها ازدواج منو شوهرم کلن بدون اطلاع خانواده شوهرم یود
شوهرم ۴۵سولشع من ۳۲
شوهرم بعد از جدایی بشون گفته بود با کسی ک خودش میخاد اینباز ازدواج میکنه
بعد از بدنیا اومدن پسرم الان حدود ۱ساله ک با پدر مادر و خاهر شوهرم رابطه برقرار کردیم
ولی دوتا برادر شوهرا و زناشون رو تاحالا باهم سلام هم نداشتیم تاحالا. فقط یکی از برادزاش از دور سلام داد توی ماشین بودیم
بعد تا قبل اینکه بچم بدنیا بیاد شوهزم نمیرفت بشون بگه ک من ازدواج کردم )شماره های خانوادش عم داشتم
این موضوع خیلی رو مخم بود یه روز خاستم ب همین برادزش بگم بهش پیام دادم سلام بعد پشیمون شدم و پاک کردم
ظاهرن متومه شد ک این شماره من بوده
میگم خدایی نکرده فک نکنه من مورد دارم
بعد من توی تلگرام بودم نوشته نوشته فلانی بلاک کرده
حقیقتا خیلی ناراحت شدم
اصن خس حقارت بهم داد
...
از تو سرم نمیده بیدون
اصلن من قرار نیست با برادرو زناشون ارتبتط برقرار کنم و خیلی پشیمونم چرا دو سال پیش پیام دادم و پشیمون شدم
بماند که بازم بعدن اونی که ب خانوادش گفت خودم بودم
شوهرمتوی به خانواده مذهبی و بسته متولد شده و خیلی از زن ها میترسن از مادر از زن
داییاش زن زلیلپسر دابباش زن زلیل
پسرخاله ها زن زلیل
برادرا زن زلیل
این ترس از مادرش مانع میشد ک ب خانوادش اطلاع بده ک زن گرفته
درهر حال من خیلی حس گ و هی بم دست میداد که شوهرم هنوز جرات گفتن ازدواجشو نداره و حرصمو درمیاورد
برا همون پیام دادم ب بدادرش ک موضوع مطرح کنم
و بعد پشیمون شدم