خیلی سخته خونه ای که فکر میکردی خوشبخت میشی فکر میکردی بچه داری میشی خانوم میشی و با عشق چیدی جمع کنی حس میکنم اون روز برسه من استخونام بشکنه از درد وغصه
نمیدونم گلایمو پیش کی ببرم پیش کی غصمو بگم دستم بستس خیلی ظلم شده بهم
خیلی راحت با زندگی یه دختر بازی میکنن بعد راحت میزارنش کنار. پس مردای خوب کجان چرا بچه ننه بدهن ودست بزن دار سنگ دلش گیر من اومد ...
دیگه هیچکی رو نمیخام از همه عالن و آدم بریدم بعضی وقتا میگم وقت خدا رو هم نگیرم اونم خسته شده
دیگه ن خونه ای دارم ن زندگی ن اینده ای
تنها راه اینه خودمو بردارم برم