2752
2734
عنوان

جریان خواستگاری داداشم. کمک لطفا

935 بازدید | 46 پست

سلام خانوم میخوام لطف راهنمایی کنید منو

داداشم ۲۷ سالش هست و تو داروخانه نزدیک بر ۱۰ ساله که کار میکنه تقریبا ماهی ۱۷ ۱۸ تومن درآمد داره بیمه هم هست  ی ماشین سمند و هزارمتر زمین کشاورزی هم تازه خریده 

مدرک دیپلم داره و سربازی نرفته

از لحاظ ادب و احترام و تربیت واقعا عالی هست یعنی اگر تو کل شهر من اسمشو بیاری همه بهش احترام میذارن و تعریفشو میکنن 

تو خونه هم ی پسر ساکت و با ادب هست واقعا  اهل هیچ چیزی حتی قلیون هم نیست 

ببخشید اینارو گفتم که با داداشم آشنا بشید 

حالا تقریبا دو سه سالی هست با ی دخترخانومی از همکاراش دوست هستن و به هم علاقه دارن در این حد که ی وقت بیرون گردش و اینا هم میرن یا برای تولد و مراسمات براش همیشه در حد ی تیکه طلای کوچیک خریده . خلاصه که این خانوم از همه چیز داداشم خبر داره البته مامانم از این جریان خبر داشت یعنی داداشم بهش گفته بود ک از این خانوم خوشش میاد 

حالا با اصرار مامانم و ما داداشم راضی شد که بریم خواستگاری ایشون البته خودشم دیگه تصمیم گرفته بود از این بلا تکلیفی در بیاد 

به هر حال شماره مادر دختر خانوم داد و ما تماس گرفتیم 

ی روز من و خواهرم با گل و شیرینی رفتیم منزلشون 

و اجازه گرفتیم اگر موافق هستن با بزرگترا بریم برای صحبت اولیه ( پدر دختر خانوم فوت شده و مامان و ی خواهر بزرگ تر داره)

دو سه روز بعد مامانشون زنگ زدن ی روز مشخص کردن که ما بریم 

از این ور داداشم حسابی خوشحال بود واینقدر مطمعن بود که با این دختر خانوم رفته بودن حتی لباس هاشون هم رنگ هم خریده بودن یا دسته گل همونی که دختر خانوم انتخاب کرده بود رفت سفارش داد 

ماهم حسابی از این که داداشمون داره دوماد میشه خوشحال بودیم همش تا دورهم جمع می‌شدیم بزن و برقص میکردیم 

خلاصه همگی به بهترین شکل آماده شدیم و رفتیم 

عمو عروس و مادربزرگ پدریش اومده بودت 

ما به نیت حرف زدن راجب مهریه و جشن نامزدی رفته بودیم چون که داداشمو خانواده دختر قشنگ میشناختن و مامان دختر خانوم هم میدونست که اینها باهم دوستن

خلاصه اولش ک رفتیم عمو دختر خانوم اخماش کرده بود تو هم و ی گوشه نشسته بود تلوزیون نگاه می‌کرد حتی به ما نگاه هم نمی‌کرد کم کم مامانم سرحرف زدن و باز کرد و این آقا بهمون حالت طلب کار شروع کرد از داداشم راجب کار و میزان در آمد و خونه داشتن و سربازی رفتن سوال کردن و داداشم هم گفت ک سربازی نرفته فعلا دنبال معافی هم نمیتونه بره چون بابام بیمه هست اگر بره بیمشو قطع میکنن 

بعدش دیگه این آقا شروع کرد به ایراد گرفتن ک چرا سربازی نرفته داداشم  سربازی نرفته مشمول خیلی چیزها نمیشه 

مثلا عروس خانوم رو مسافرت خارج نمیتونه ببره خلاصه که هرچی می‌گفتیم ی چیزی میگفت و نمیذاشت راجب مهریه اینا صحبت کنیم و می‌گفت وقت بسیار هست فعلا خانواده ها آشنا بشن 

من و پدر مادرم اصلا ی حالی شدیم  داداشم هم بدتر از ما خلاصه که راجب هیچی صحبت نکردیم و قرار شد خبر بدن و ما هم اومدیم خونه 

 

خب خود عروس چی گفت راجب رفتار عموش؟!

شاید عموش عمدا این کارو کرده ک شما بیخیال شید و یه نفر دیگه رو برای اون خانم زیرنظر داره

یاد                                                                                       خنجر است.                                                                             👤 الیاس علوی                                  


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731

داداشم که خیلی ناراحت شد از اینور هم چون ی جور برخورد کرده بود و به ما این اطمینان رو داده بود که اونا قبول کردن و مارو به خاطر تعیین مهریه و اینا برده بود خیلی تو ذوقش خورد 

البته از این بیشتر ناراحت بود ک دختر خانوم و مادرش همه چیز و راجبش می‌دونستن حتی سربازی نرفتن  

و به مامانم تاکید کرد دیگه حق نداری زنگ بزنی اگر خودشون شرایط منو قبول داشته باشن زنگ میزنن 

حالا تقریبا یک هفته میگذره اونا زنگ نزدن مامان منم چون داداشم اینطوری گفت دیگه فعلا تماس نگرفته 

به نظر شما با توجه به این حرفا نیاز هست ک مامانم زنگ بزنه یا خودشون اگر دوست داشته باشن زنگ میزنن ما دیگه تماس نگیریم و خودمونو سبک نکنیم 

داداشم که خیلی ناراحت شد از اینور هم چون ی جور برخورد کرده بود و به ما این اطمینان رو داده بود که او ...

خب عموش هم میخواد براش نقش بزرگ‌تر ایفا کنه

حتما قبلش خیلی باهم بحث کردن که اینجور فیگور گرفته جلو تلویزیون 😅

حالا تقریبا یک هفته میگذره اونا زنگ نزدن مامان منم چون داداشم اینطوری گفت دیگه فعلا تماس نگرفته  ...

یعنی داداشت و دختره هم بعدش باهم صحبت نکردن؟؟؟ غیرممکنه 

چه زود پا پس کشید

بین اشکال ریاضی عاشق شش گوشه ام ❤️
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز