2733
2734

بچه که بودم خیلی تو رویا بودم (هنوزم زیاده تخيلاتم)همش تو دنیا دیگ ای بودم 

موجود خیالی داشتم طوری که خیلی خیلیییی باهاش صمیمی بودم بعضی وقتا براش غذا کنار میزاشتم و میگفتم بخوره 😂مامانم میگف میومد خونه میدید دارم با یکی حرف میزنم نیم ساعته همش با خودم حرف میزدم

اینا مهم نیستند چیزی که عجیبه من بچه بودم خیلی فکرای منفی به سرم میزا خیلی زیاااد 

همش یه حسی بهم میگف خودتو بکش خودتو پرت کن پایین 

یبار رفتم بالاپشتبوم با دختر خالم و گریهههههه میکردم میگفتم یکی میگ خودتو بنداز دلم میخواد خودمو بندازم 

ازون حس متنفر بودم یادمه بهم آب قند دادن تا آروم شم

بعضی وقتا دلم میخواست مامان و بابام رو بکشم 

امکان نداش چاقو ببینم و فکر منفی نکنم

حتی یادمه خوابای منفی که میدیدم رو بعضیاشون 

اینایی که میگم تا ۶ ۷ سالگیم ادامه داشت 

مامانم میگ یبار منو برده پیش مشاور و مشاور گفته دخترتون خیلی تنهاس 

شاید برای همینه 

نمیدونم من تک فرزند نیستم وای اختلاف سنیم با برادرام بالا ۲۰ ساله برای همین یجورایی تک فرزند به حساب میام

شما فکر می‌کنید من چم بودع؟


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

الان چطوری؟

Türk🐺❤ اقایون محترم دلیل بودنتون تو سایت زنانه درحالی که ددی سایت هست کاملا مشخصه که برای چیه اون به کنار ازتون خواهش میکنم وقتی بیرون هستین مثل دختر ندیده نگا نکنین شما خودتون خواهر مادر دارین وقتی به دختر و یه زن البته هولارو فاکتور بگیریم نگا میکنین و تیکه میندازین تو چشم اون خانم یه موجود هول و کنه هستین خواهشا کمتر خودتونو خار کنین و دست از سر خانما بردارین
2731

الان چی؟

فقط 31 هفته و 4 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
کوچولوی خداخواسته عزیزم،مهمون ناخوانده،برخلاف سرزنش های همه اطرافیان،من دوستت دارم،در قبالت مسئولم و تو دلم نگهت میدارم تا وقتی بیای بغلم،اون وقت،در آغوشم پرورشت میدم و هرگز از اومدنت ناراحت نیستم...
الان همه چی اوکیه؟

هنوزم فکرای منفی دارم ولی از نوع دیگش الان همش نگرانم یکیو از دست بدم 

میشینم هرشب گریه میکنم نکنه مامان و بابام بمیرن یه حالت وسواس فکری دارم الان 

ولی اون حالات بچگی رو نه دیگ ندارم

من کل بچگیم مثل شما بودم حتی اون دوست خیالیم هم بود بشدتت هم وابسته فکر منفی تا دلت بخواد برای دیگران نه ها برای خودم 

خواهرم زیاد با من کاری نداشت با اینکه کلا ۳ سال تفاوت سنی داشتیم منم همش تو خودم بودم 

عادیه تنها بودیم 

تنها باشی فکرت هی پیش میره

    
الان چطوری؟

هنوزم فکرای منفی دارم ولی از نوع دیگش الان همش نگرانم یکیو از دست بدم 


میشینم هرشب گریه میکنم نکنه مامان و بابام بمیرن یه حالت وسواس فکری دارم الان 


ولی اون حالات بچگی رو نه دیگ ندارم



الان چی؟

هنوزم فکرای منفی دارم ولی از نوع دیگش الان همش نگرانم یکیو از دست بدم 

میشینم هرشب گریه میکنم نکنه مامان و بابام بمیرن یه حالت وسواس فکری دارم الان 

ولی اون حالات بچگی رو نه دیگ ندارم

هنوزم فکرای منفی دارم ولی از نوع دیگش الان همش نگرانم یکیو از دست بدم  میشینم هرشب گریه میک ...

اینا عادی نیستا

طرحواره داری جانم. 

برو درمانش کن. 

اصلی‌ترین نقش یک زن از نظر اسلام همین نقش خانه‌داری است منتها مهم این است که خانه‌داری به معنای خانه‌نشینی نیست. بعضی اینها را با هم اشتباه میکنند؛ وقتی میگوییم خانه‌داری، خیال میکنند میگوییم داخل خانه بنشینید، هیچ کار نکنید، هیچ وظیفه‌ای انجام ندهید، تدریس نکنید، مجاهدت نکنید، کار اجتماعی نکنید، فعّالیّتهای سیاسی نکنید؛ معنای خانه‌داری این نیست. خانه‌داری یعنی خانه را داشته باشید؛ در کنار داشتن خانه، هر کار دیگری که از عهده‌ی شما برمی‌آید و میل به آن و شوق به آن را دارید میتوانید انجام بدهید؛ منتها همه در ذیل خانه‌داری است. دیدار رهبر انقلاب با اقشار مختلف بانوان. 14دی1401
درمورد اون حسای منفی به مامانم نمیگفتم  یبار به مامانم گفتم یکی بمن میگ مامان و باباتو بکش&nbs ...

جالب اینجاست اون رفیق خیالی ما پیش بینی میکرد که فلانی فردا میمیره منم میرفتم به مامانم میگفتم بهش بر میخورد میگفت وا چه حرفا بعد همون اتفاق که میوفتاد 

چپ چپ منو نگا میکرد 😂😂😂

    
هنوزم فکرای منفی دارم ولی از نوع دیگش الان همش نگرانم یکیو از دست بدم  میشینم هرشب گریه میکنم ...

این حس طبیعیه تو حداقل هشتاد درصد افراد هست .بیشتر بچه ها هم دوست خیالی دارن ولی خالا فکرای منفی تو بجه گی شاید باید اون زمان ریشه یابی میشده حالا خدا سمر نه کشتی ته کشته شدی پس بهش فکر نکن دیگه فکر کن کابوسای بچه کی بوده منم تو بچه کی یه چیزایی میدیدم الان عین روز جلو چشمم یادشم میوفتم او این سن میترسم 

هنوزم فکرای منفی دارم ولی از نوع دیگش الان همش نگرانم یکیو از دست بدم  میشینم هرشب گریه میکنم ...

میتونی برای اینکه حالت بهتر شه یه تراپی بری

این ترس از از دست دادن را منم داشتم،تراپی جواب میده

فقط 31 هفته و 4 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
کوچولوی خداخواسته عزیزم،مهمون ناخوانده،برخلاف سرزنش های همه اطرافیان،من دوستت دارم،در قبالت مسئولم و تو دلم نگهت میدارم تا وقتی بیای بغلم،اون وقت،در آغوشم پرورشت میدم و هرگز از اومدنت ناراحت نیستم...
هنوزم فکرای منفی دارم ولی از نوع دیگش الان همش نگرانم یکیو از دست بدم  میشینم هرشب گریه میکنم ...

وای اره منم یه زمانی همش میگفتم اگه بابام بمیره چی واییی 

یه زمانی هم ارزو داشتم بمیرم ببینم بعدش چی میشه 

برای کسی مهم هست 

😂💔

    
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز