خاله شوهرم بشدت با زقابت داره انگار یه پسر داره که تقریبا همسن های شوهر من هست
تا من و شوهرم با هم اشنا شدیم رفت یه دختر همسن های من
هم اسم من
سطح تحصیلات اش تقریبا مثل من
شاغل مثل من ولی من دولتی هستم و اون یه شغل دیگه باباش واسش راه انداخته گرفته
و مدام منو با اون مقایسه میکنه
ازش بیزارم هم از اون دختر و هم از خانواده اش و خاله شوهرم
😭😭
نمیدونم از کجا و چطور حتی تعریف کنم رنج های که بهم دادن
من پدرم چند سال پیش در اثر یه بیماری بد فوت کرد😭😭😭😭ساید تا اخر عمر داغ دارم .
این دختره مدام یتیم بودنم رو به نحوی توی سرم کوبیده مثلا بحث رشته و رتبه بود گفت جانباز ها و ایثارگران و فلان سهمیه مفتی دارن . درضمن میدونست من رتبه ۳ کنکور ارشد هستم و ۲۰ دفاع کردم اخیرا خودش ارشد ازاد میخونه گفت تو بابات ایثارگر بوده گفتم نه پشت چشم داره واسم نازک میکنه
فکر میکنه بابا جبهه بوده درحالی که نه بابام در اثر سرطان فوت کرد
الان عروسی اش هست من نمیخوام برم
یه کوه حس منفی دارم 😭😭😭😭من چه کنم ؟