نزد سلطان محمود غزنوی به وقت گرسنگی خوراک بادمجان آوردند خورد و تعریف کرد شاعر در وثف بادمجان شعری سرود
روز دیگر وقتی سیر بود برایش خوراک بادمجان آوردن سلطان گفت بادمجان مضر چیزی است شاعر به بدگویی بادمجان شرعی سرود
سلطان گفت مردک آنروز بادمجان خوب بود الآن چطور مضر شد
شاعر گفت من ندیم توام نه ندیم بادمجان و مرا چیزی باید گفت که تو را خوش آید نه بادمجان را
( استعاره ی ادبی : در اینجا بادمجان دختر خالته ، سلطان محمود غزنوی داداشت