غافلگیرم کرد
نمیدونستم یادشه اخه از صبح تا عصر بهم حتی ی تبریکم نگفته بود اخه تولدم بود امروز
منم بیخیالش شدم
ظهر پدر شوهرم زنگ زد گف میریم باغ تو هم بیا
جاریم هم بود هرچی رفتیم ساعت هفت عصر اومدیم اما شوهرم هیچ پیامی نداده بود سرکار بود
وقتی برگشتم نگو این داره تدارکات میبینه خیلی خوشحال شدم
جاریم اینا هم بودن
جاتون خالی 😍