خیلی خجالت میکشدم اولین بارم نبود همیشه کافه میریم چن ماهی بودنرفته بودم
ولی کلا حس بدی داشتم دوستم همش میگفت یه پسره اونو نگاه میکرده
یه نفرم قبلا بهش آیدیشو داده همون کافه همش پز میداد البته شاید من اینطوری فکر میکنم اون عادی بوده
من کلا از این رابطه هاخوشم نمیاد ولی هرکی منو نگاه میکنه حس میکنم تودلش میگه زشت ولاغرم
بیرون کنارش راه میرفتم کسی تیکه مینداخت فقط به اون میگفت منم سعی میکردم کنارش خودمو پنهون کنم
آدرسم میخواستیم بپرسیم از پسره من روم نمیشد اون میپرسید
من حتی عکسایی که باهم گرفتیمو گفتم استوری نذاره اون فرت وفرت ازخودش عکس میگرفت
گوشی من اندرویدش پایینه کیفیت دوربینش افتضاحه اصلا از کیفم درنیاوردم
خیلی بیرون رفتن برام عذاب آور شده
یه مدت داشتم خوب میشدم ولی الان دلم فقط تنهایی رومیخواد
دیروزم رفتم کتابخونه مرکزی شهرمون دیدم خیلی شلوغه روم نشد برم