2752
2734
عنوان

بعد کات ببرم براش ؟

118 بازدید | 17 پست

با پسری یمدت دوست بودم (2 هفته)

راحب یه کتابی صحبت کردیم گفت خیلی دلم می خواد بخونمش   گفت دارم و میدم می خونی 

بعدش فهمیدم این مدت بخاطر فهمیدن یه قضیه اوکی شده باهام      و چند تا هم دروغ گفته 

و الان  دو سه روزه کات کردیم ولی دوستانه کات کردیم 


چطوره کتابه رو ببرم بدم بهش ، که هم یجورای از کرده ش پشیمون بشه و هم ادم خوبه داستان بشم ؟؟ 

 خدا می گوید نگو بدون آن نمی توانم زندگی کنم ، تو را بدون آن هم زنده نگه می دارم وفصل عوض می شود ، سایه درختانی که سایه می افکنند خشک می شود ، صبر لبریز می شود، یار را که جان و دلت بود غریبه می شود و ذهنت متعجب می شود ، دشمن برمی خیزد و تبدیل به بهترین دوستت می شود ، دنیای غریبی است هر چیزی را که می گویی نمی شود اتفاق می افتد ،می گویی نمی اُفتم ، می افتی ، سقوط می کنی ، عجیب ترینش هم این است می گویی مردم اما زنده می مانی...:)
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



2731
ولش کن اصلا محلش نده

این مدت من هم کم تقصیر نبودم   یجورایی منم زیاد با کلمات بازی کردم و چرخوندمش

 خدا می گوید نگو بدون آن نمی توانم زندگی کنم ، تو را بدون آن هم زنده نگه می دارم وفصل عوض می شود ، سایه درختانی که سایه می افکنند خشک می شود ، صبر لبریز می شود، یار را که جان و دلت بود غریبه می شود و ذهنت متعجب می شود ، دشمن برمی خیزد و تبدیل به بهترین دوستت می شود ، دنیای غریبی است هر چیزی را که می گویی نمی شود اتفاق می افتد ،می گویی نمی اُفتم ، می افتی ، سقوط می کنی ، عجیب ترینش هم این است می گویی مردم اما زنده می مانی...:)
به چه چیزایی فک میکنی من اگ اینقدر سیاستی بودم و فکر میکردم الان به یه جایی میرسیدم

اره جدیدا اینطوری شدم 

مقصر هم باشم ، طرفو خراب تهدید اینا هم کنم 

اخرش یکاری می کنم ادم مظلومه بشم    یجورایی نقش قربانی بازی می کنم 

 خدا می گوید نگو بدون آن نمی توانم زندگی کنم ، تو را بدون آن هم زنده نگه می دارم وفصل عوض می شود ، سایه درختانی که سایه می افکنند خشک می شود ، صبر لبریز می شود، یار را که جان و دلت بود غریبه می شود و ذهنت متعجب می شود ، دشمن برمی خیزد و تبدیل به بهترین دوستت می شود ، دنیای غریبی است هر چیزی را که می گویی نمی شود اتفاق می افتد ،می گویی نمی اُفتم ، می افتی ، سقوط می کنی ، عجیب ترینش هم این است می گویی مردم اما زنده می مانی...:)
پست کن 

ببخشید دوستان یکلمه جا افتاده کتاب مال منه 

من قراره بدم بهش

 خدا می گوید نگو بدون آن نمی توانم زندگی کنم ، تو را بدون آن هم زنده نگه می دارم وفصل عوض می شود ، سایه درختانی که سایه می افکنند خشک می شود ، صبر لبریز می شود، یار را که جان و دلت بود غریبه می شود و ذهنت متعجب می شود ، دشمن برمی خیزد و تبدیل به بهترین دوستت می شود ، دنیای غریبی است هر چیزی را که می گویی نمی شود اتفاق می افتد ،می گویی نمی اُفتم ، می افتی ، سقوط می کنی ، عجیب ترینش هم این است می گویی مردم اما زنده می مانی...:)
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز