از وقتی ازدواج کردم زیاد خیری ندیدم خودش منو خواست خیلی زود عروسی کردیم رابطه خوبی با خانواده داشت ولی اونا همش با من سر لج بودن و من همیشه به قرار عشق تحمل کردم الان بچه دارم و هنوز نوزاد هست من حس می کنم بعد هست سال دیگه توان مقابله با خانوادش ندارم مدام اذیتم کردن قلبم انگار دیگه انرژی ندارن با اونا بسازه مثلا الان که عمل جراحی داشتم برادرشوهرم زنگ میزنه و به جای اینکه با من حرف بزنه حال منو از شوهرم میپرسه همیشه با من دو رو بودن ..دلم میخواد از دستشون خلاص شم .تصمیم گرفتم به شوهرم بگم جدا شیم .دیگه تحمل خانوادش ندارم مادرشوهرم برام دعا گرفت بود و کلی اذیت شدم فقط چون با خواهذشوهرم سر به موضوعی رفت آمد نکردیم ..و کلی اتفاقات دیگه و بدبیاری ومربضی از وقتی ازدواج کردم همش بدمیارم .فکر می کنم اونا مقصر و خیلی اهل دعا گرفتن هستن.هر چی خوبی می کنم باز حسادت دارن .دیگه خسته شدم از این خانواده اشغال .ولی شوهرم و بچم دوست دارم .نمیدونم چیکار کنم
به نظرم جدایی بخاطر خونوادش درست نیست
مگ پیش خانواده شوهر زندگی میکنید
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
اگه شوهرتم دوست داره ورداره ببرنت یه شهر دیگه،این دوس داستن نیست فقط تو داری عذاب میکشی.البته طلاقم زیاده رویه با بچه.
وقتی شوهرت خوبه و بچه هم داری طلاق منطقی نیست برای دلیلی که گفتی
امتیاز بندی کن.
دوست داشتن شوهر و بچه:۱۰۰ امتیاز
مشکلات حل شدنی خانواده همسر:۱۰ امتیاز
حالا تصمیم بگیر.
لطفا اسم طلاق رو جلوی شوهرتون نیارید
و وقتی بچه دارید خواهشا اصلا بهش فکر نکنید
بیچاره اون بچه چه گناهی داره؟ اون تو دنیای فقط شما و همسرتون رو داره
و اره هستن آدم‌هایی که مدام در حال دعا گرفتن و خراب کردن زندگی بقیه ان
و شما میتونید با همسرتون صحبت کنید که حداقل راهتون رو جدا تر کنید و ارامش رو وارد زندگیتون کنید
الان یکم روحیت ضعیف شده درکت میکنم
ولی بخاطر بچت و شوهرت که دوسشون داری تحمل کن و ادامه بده
اونا که دائم پیش تو نیستن کلا ندیدشون بگیر
منم چندباری بخاطر خانوادش فکر طلاق به سرم زده ولی بعدش گفتم مگه اونا کین که بخاطرش زندگیمو خراب کنم
بخاطر خانواده اش جداشی؟مطمئنی ازدواج بعدیت خانواده ی درستو حسابی گیرت میوفته؟یا اصلا شوهر آدم حسابی گیرت میاد؟
داری زیاد سخت میگیری.برادرشوهر منم اینجور مواقع به شوهرم زنگ میزنه حال منو میپرسه.بچه ام بدنیا اومد مادرشوهر روز ۶ زنگ زد به خودم تبریک گفتم.
نه اینکه ناراحت نشما ولی بیشعوری اون ربطی به شوهر من نداره
از خانواده ش دوری کن اما بخاطر خانواده ش جدا نشو
ارسال نظر شما
