رفتم یزد برای باروری چون تو اقدامم نتیجه نگرفتم به مامانم گفتم میخوام برم بعد شوهرم گفت نباید کسی بفهمه من خودمم گفتم نباید کسی بفهمه ولی خب مامانم بگم یواشکی؟
مامانم پرسید رفتین گفتم نه دکتر نبود ولی عذاب وجدان دارم میگم بهش بگم طوری نمیشه
ولی از یه طرف شوهرم گفت نگو به هیچکس شما چی میگین ؟دارو داد و آمپول گفت بعد ۳ ماه اگه نتیجه نگرفتی بیا
آزمایش های شوهرم عالی بود گفت اگه جواب نداد یه روش دیگه امتحان میکنیم