26سالمه
تاالان که خواستگار درست درمونی نداشتم
چندتا هم اومدن سنتی بوده همون مرحله اول مادره نپسندیده
اون دوتای دیگم انگار پسراش خیلی هم شیغته من نبودن
منم غرورم اجازه نداد ادامه بدم
تو اجتماع هم هستم جوری نیس که خونه نشین باشم ولی هیچکس ازمن خوشش نیومده انگار به چشم نمیام
خسته شدم از تنهایی🥲
با تمام وجود میفهمم 💔
برای من خواستگارای داغون میاد من نمیپسندم
ب قسمت اعتقاد داری🥲
درست میشه خودش
هم سنیم هم دردیم حالا چیکار کنیم 🥲🥲
توچقدرمنی
همه میبیننم میگم مجردی یامتاهل وقتی میگم مجرد دیگه هیچی نمیگن انگاری گوه خورهستن که میپرسن
دوسه تایی هم اومدن و بدون اینکه خبربدن رفتن🥺🥲
انقدحالم بده توخانواده دیگه آبروبرام نمونده
ینی چی میان و میرن دیگه خبری هم ازشون نمیشه
عزیزم هر چقد سن که بالاتر میره آدم میخواد جوانب بیشتری رو بسنجه. زیاد ایده آل گرا نباش. اگه شرایط خواستگارت خوبه چند جلسه بیشتر همو ببینین و آشنا بشین بعد جواب بدین بالاخره ازدواج سنتیه پسری هم که میاد معشوقه ات نیست معلومه که اولش حسی نداره ولی ازدواج سنتی همیشه هم بد نیست و عشق و علاقه در گذر زمان به وجود میاد . توکل کن به خدا و اگر گزینه جدیدی اومد و هفتاد درصد شرایط مدنظرت رو داشت بیشتر به خودت فرصت بده
منم انگار نامرئی ام
حتی سنتی هم ندارم
