منم اون شبی که رابطمون تموم شد رو هیییچوقت فراموش نمیکنم
انگار یه سنگ سنگییین رو سینم گذاشته بودن
نفسم بالا نمیومد
عین ادمای مسخ شده بودم
تا چند روز لب به غذا نمیزدم
هنوزم یادآوریش باعث میشه قلبم تیر بکشه
اما میگذره خواهر
چی تو این دنیا موندگاره که این بمونه
مطمعن باش تاوانشو پس میده
به خدا واگزارش کن خودش میدونه چیکار کنه