داداشم یه خروس داشت از موقع ای که جوجه بود پیشش بود تا موقعه ای که رشد خروس کامل شد بزرگ شد همه فکر ذکرش خروس شده بود مامان بابام دیشب تصمیم گرفتن خروس سر ببرن که بریدن صبح شد داداشم برای مسواک رفته بود دید تویه حیاط خونه رفت پیش لونه خروسش دید نیستش با اعصبانیت اومد پیش من گفت خروسم کجاست من هیچی نگفتم تا اینکه بابام گفت سرش بریدیم داداشم از اون لحظه نه شام میخوره نه اب نه غذا حتی گریه هم نمیکنه فقط میخوابه ۱۷ سالشه دیروز صبح سر بریدن الان دو روزه هیچی نخورده
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
الان با ابن حرفت مطمئن شدم خانوادگیاز مشکل روانی رنج میبرید😐 البته رنج که نه دارید لذت میبرید!
داداش بدبختمم گیر شما افتاده
دخت بندرم😌 دخت بندر نازه والا همگی بگید ماشالله💎 زلفای حنایی داره تو نگاش چه حالی داره💃💃 ناشناسم https://harfeto.timefriend.net/17126777991506 یه خراب خانمی هست هرچندمدت میاد تو ناشناسم هرچی لایق خودشه مینویسه! خواستم بگم من که برام اهمیتی نداره! ولی تو که ماتحتت سوخته، جرئت داری با کاربری اصلیت بیا، ریپلای کن تا وسط همین سایت جرت بدم شورتتو پرچم کنم نشونت بدم کی خرابه ننه تایلندی