دوتا دخترو فالو کزد بعد من یکم کنج کاو شدم با پیح فیک این دخترارو فالو کزدم ک طی تحقیقات فهمیدم😂 یکیش رل پسر عموشه اون یکین دوست رل پسر عموشه ک قکنمم اینا میخاستن باهم اوکی شن حالا شدن یا نشدنو نمیدونم
بعد من یه استوری گذاشتم ک از لیاقت بود یکیمگذاشتم هول بودن یه پسرو میشه از پیجش تشخیص داد تو نوت هامم نوشتم داری با خودت چیکار میکنی ؟ شهر کوچیکه میرسه خبرا همین پسر عموش باعث کاتمون شد همین پسر عموش خاست اون رل بزنه همسن پسر عموش بعد کات ما دهن منو سرویش کرد بیا بریم بیرون انقدک ب من زنگ زد
بعد رلم ریپ زد کم سسشر بزار گفتم چرا ب خودت میگیری گفت چ خبرایی رسیده بهت ک خودم خبر ندارم گفتم مگ باید خبری برسه چرا ب خودت میگیری؟ گفت اخه میدونم همه حرفات برای منه دیگ بعد گفت چی گفتن راجبم بهت گفتم کارایی ک کردی گفت چیکار زنگ زده بود ک خاموش بودم نوشت سریع بهم زنگ بطن من خطمو روشن گزدم زنگ زد نیم ساعت حرف زدیم و هس قسم میخورد ک من کاری نکزدم یخدا خبری نیست تو اول و اخریش بودی و هی گفت گفت و خیلی حرف زدیم
بعد گفت هروقت دوستداشتی زنگ بطن بهم هروقت دلا گرقت بگو بریم بیرون هروقت جایی گیر کردی من اینجام بعد تو اینستا درجوابش ک نوشته بود سریع زنگ بزن و نوشته بود چی راجبم گفتن نوشتم. دیگ مهم نیست فقط زورم اومد ک چرا سریع جایگزین کردی چطور سریع مسشه همه چیو فراموش کزد شاید از اولش هیچ حسی نبود بینمون بعد گفت عزیز من من ک قضیه رو برات گفتمم ب جان خواهرم ک میخام دنبا نباشه تو اول و اخریشی دیگ حوصلشو ندارم وقتشم ندارم خودت میدونی
بیا ببینمت همه چیو برات قشنگ تعریف کنپ
حصوری باید ببسنمت
حالا برم ببسنمش؟
راستی پشت تلفن گفت انقد نیوفت تو فلان جا پسرا بهت تیک بندازن شماره بده ب این و اون هواست باشه چیکار میکنی گفتم مننن من شماره میدم اونممم کی من😂 خندیدم گفتم چن بار مچمو با پسر گرفتی بار دومت باشه گفت خیلی گفتم اره ماشالا چشمت روشن گفتم هرکی خبرازو ب تو پیرسونه اشتباه بهت میرسونه خودت منو میشناسی من دختر کول و هولی نیستم گفت گفتم ک هواست باشه جالا برم ببینمش یا ن
اصلا چ دلیلی داره برا مت قسم بخوره و توضیح بده