یه گربه دختر داشتم ، که خودم بزرگش کردم مامان نداشت
از وقتی هشت روزه بود خودم بزرگ کردم
الان سه سالشه چند وقت پیش حامله بود منتظر بودم توی حیاط ما به دنیا بیاره ،ولی دو روز بود پیداش نبود
امروز برگشته بود پف شکمش رفته بود
فهمیدم رفته یه جا دیگه زایمان کرده
احساس میکنم از این مادرام یه دختر دارم که بدون اجازه ی من از خونه فرار کرده رفته با معتادی چیزی ازدواج کرده 😂😂😂
اما خیلی دوسش دارم الان اومد غذا خورد دوباره رفت پیش بچه هاش 😂