مامانت چقد خصیصه، خب ببرش پیش مشاور ببین چی به چیه، علتش چیه
خسیسه
من اگر بخوام خودم باشم عین مادرت میشم همینقدر از آدما و مهمونی بدم میاد و غیر قابل تحمل میشم زندگی سختی دارم بزور رفتارمو عوض میکنم
ای وای
شاید خیلی خجالتیه بعد این همه سال خونه داری بازم یعنی روش نمیشه رفت و آمد کنه ؟
اگه میره ببربدش روانشناس
مامان من همینه و افسردگی داره قرص میخوره
ولی بعضی وقتا فقط خوبه
بقیش فحش و درگیری و ..
کاش این آدما هیچوقت بچه دار نشن
اخی مشکل روحی داره افسردس
منم همینطورم ولی سعی میکنم آبروداری کنم اصلا حوصله اطرافیانمو ندارم ولی ادم حداقل بخاطر خانوادش و آبروشوم حفظ ظاهر کنه
حالا شاید نسبت به کامنت من گارد داشته باشین
ولی من عجیب نمیبنمش
خب حالا بنا به هردلیلی طرف از مهمونی بدش میاد
باور کنید قرار نیست همه ادما عین هم باشن
وقتی راحت نیست با این مسئله چرا بهش فشار وارد نیکنید
تو همین تاپیک به تنهایی ده نفر گفتن ماهم همینطوریم و بخاطر حرف مردمو اینا دارین خودمونو عوض میکنیم
در صورتی که این درست نیست
چرا ادمیزاد زور میزنه همه رو شکل هم کنه اخه
وقتی مهمونی نرفتن کسی به دیگری اسیبی وارد نمیکنه که هیچ
حال خودشم خوب میکنه
چراااا باید عاجزش کرد و بستش به قرصو دارو تا مثل بقیه پاشه بیاد وسط جمع
گشاده. همین
خب خواهر من آدمی باید معاشرت کنه گاهی پیش میاد دورهمی و جشنی خواستگاری ای چیزی ! این چیزا اجتناب ناپذیره و باید وا بده یه کم . پس خونواده اش چه گناهی کردن که دلشون جمع و دورهمی میخواد و معاشرت
در ضمن اینکه تو غذا و گوشت خساست میکنه ربطی به حال خوشش نداره که بخواد هر جور دوست داره رفتار کنه .باید لارج و آبرودار باشه
