2752
2734
عنوان

از بس از بچگی کوچیکم کردن ک فکر میکردم ک من واقعا بدم

| مشاهده متن کامل بحث + 606 بازدید | 51 پست

وای وای منم از بس بابا مامانم گفتن سنگین بشین سنگین پاشو این کارو بکن اون کارو نکن زیاد نخند از بچه ها مراقبت کن تو بزرگی باید کوتاه بیای، که خیلی دیگه مقرراتی بودم وبه شدت استرسی 

یه مقدارم قدم کوتاه بود همیشه سرزنشم میکردن ولی خدایی همه چی میخریدن ولی دریغ از یه ذره تفریح وآزادی

خلاصه خیلی اعتماد به نفسم پایین بودو هست

حتی یه کم بزرگتر شدم خودم کمتر از همه میدیدم

چند سالته 

۲۵سالمه 

دیروز یه تاپیک زدم و همه یه عالمه سرزنشم کردن 

همون صحبت رو با مادرم داشتم یه جوری جلوه داد ک من مقصرم و باید کنار بیام 

و واقعا حالم بده ک من از همه چیز حتی جونم مایه میذارم بازم ادم بده منم

دقیقا عین پدر مادر من . همش تحقیرم میکردن ‌.روحم و جسمم زجر دادن 

.تو زشتی .تو رو دست ما میمونی .تو رو باید بدیم به یه پیرمرد ۵۰ ساله ‌‌. دختر آبرو میبره . 

همیشه فکر میکردم بدم ،زشتم ، تو اجتماع احساس پوچی میکردم ، خیلی رو خودم کار کردم .

بعد ازدواجمم .بهم میگن تو رو کسی نمیگرفت ،خاک تو سر شوهرت اومده تو رو گرفته .



پوسته‌یِ ظاهری چه اهمیت دارد، درونَم ویران است.(عباس معروفی) 
وای وای منم از بس بابا مامانم گفتن سنگین بشین سنگین پاشو این کارو بکن اون کارو نکن زیاد نخند از بچه ...

حالا من قدم بلنده ،میگفتن عین نردبان شدی ،مسخره م میکردن 

پوسته‌یِ ظاهری چه اهمیت دارد، درونَم ویران است.(عباس معروفی) 
2731
دقیقا عین پدر مادر من . همش تحقیرم میکردن ‌.روحم و جسمم زجر دادن  .تو زشتی .تو رو دست ما میمون ...

وای دیگه شمارو اذیت میکردن واقعا، نه برا من فقط مقررات وضع میکردن به خاطر کوتاهیم خودم خجالت میکشیدم درحالی که از بهترینا برام خاستگار اومد تو محیط کوچیک کار دولتی پذیرفته شدم والان کارمندم وتنها چیزی که کمتر بهش فک میکنم قد کوتاهیمه،  یعنی خونه ما حکومت نظامی بود برا من چون بچه بزرگ بودم. مثلا بابا میشوند جلوش یه بار اصول الدین میگفت یه بارم فروئالدین میگفت منم بچه ۵ساله استرسی میگفت زود باش بگو منم یادم میرفت بابامم ناراحت میشد 🤕😬☹️☹️

ازبچگی به منم چیزای منفی میگفتن وهمش میکوبیدنم والان تو۲۰ سالگی ۱درصد هم اعتماد به نفس ندارم🤧🤧🤧


مثلا چیا میگفتن عزیزم؟؟

من خودمم قربانی کتک های پدرم و سرکوفت ها و سرزنش های مادرم هستم. حتی خواهر برادرمم تاثیر داشتن


من الان یه بچه دارم و متاسفانه گاهی منم زبونم تلخ میشه. میخوام من تکرار نکنم. دارم سعیمو میکنم مثه اونا نباشم

خانوم هستم
حالا من قدم بلنده ،میگفتن عین نردبان شدی ،مسخره م میکردن 

ای بابا اصلا یادمون ندادن اعتماد به نفس داشته باشیم نه به من به خاطر قد گیرنمیدادن خودم ناراحت بودم فقط انگار مادر ۴تابچه ی دیگه که پشت سرهم به دنیا اومده بودن انگار من بودم توکارخونه هم باید کمک میکردم حالا مامانم اعتقادی به انجام تکالیف توخونه نداشت میگفت تو باید تو مدرسه حواستو بدی به درسات تکالیفتو برا خونه نیار😁😬 الانم هراز گاهی حرف میزنم میگه من تورو خیلی اذیت کردم شرمنده منم غ ریب بودم دست تنها مجبور بودم ازت کاربکشم☹️🤕

وای دیگه شمارو اذیت میکردن واقعا، نه برا من فقط مقررات وضع میکردن به خاطر کوتاهیم خودم خجالت میکشیدم ...

منم بچه بزرگ بودم ، و دقیقا حکومت نظامی بود ، نزاشتن بچگی کنم ، پاتو دراز نکن ،حرف نزن بلند نخند ‌. از بچگی آشپزی میکردم . انقدر زدن تو سرم هیچ وقت نتونستم از حقم دفاع کنم .اما الان ازشون دوری میکنم برای خودم زندگی میکنم ‌

منم بهترین خواستگارا داشتم ،الان دوتا بچه دارم ،هر کی میبینه میگه ما تو رو در نظر داشتیم برا پسرمون ‌.

بعد اینا هنوزم دارن میگن شوهرت برا تو حیفه .

فکر کن ازدواجمم گند زدن به ارزشم پیش خانواده شوهرم . دعوا میشد مقصر شوهرم بود ، ولی پدر مادر جلو شوهرم و خانواده ش خردم میکردن .

باعث شد احترامی برام نمونه .


پوسته‌یِ ظاهری چه اهمیت دارد، درونَم ویران است.(عباس معروفی) 
ای بابا اصلا یادمون ندادن اعتماد به نفس داشته باشیم نه به من به خاطر قد گیرنمیدادن خودم ناراحت بودم ...

اینا حتی نزاشتن درس بخونم ،۱۶ سالگی شوهرم دادن ، ولی حوشحالم چون ازشون دور شدم 


الانم بهشون میگم میگن تو عین عمتی عقل نداری چرا اینا رو میگی 

پوسته‌یِ ظاهری چه اهمیت دارد، درونَم ویران است.(عباس معروفی) 
منم بچه بزرگ بودم ، و دقیقا حکومت نظامی بود ، نزاشتن بچگی کنم ، پاتو دراز نکن ،حرف نزن بلند نخند ‌. ...

دقیقا عین پدر مادر من.

دقیقاااا.

با شوهرم بحثمون شده بود سر اینکه نمیخواستم برم نزدیک مادر شوهرم زندگی کنم

پدرم به شوهرم میگفت خییییر باید حتما پیش اونا خونه بگیری.


یه بار مادرم باعث شد از دست بچه م ناراحت بشم فضولیشو کرد اونام تو خونه م مهمونم بودن. بعد بابام جلو شوهرم گفت چرا از بچت ناراحت میشی

حیوون حیوون به دنیا میاره دیگه.


مثلا میخواست از پسرم دفاع کنه

خانوم هستم
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز