مثل بابای منه بابام خیلی خوب خرج میکنه وبی مامانیه پدر مادرش هم حسود بودن خدا لعنتشون کنه تا خونمون رو ام دی آف میکردیم اونا هم با پول بابام مبرفتن انجام میدادت
میرفتیم کربلا با اون که اون همه مگه و مدینه کوفت زهر رفتن حسودی میکردن برای دست بوسی بابام ماهارو میبرد درو براموه بازر نمیکردن اینا فقط فقط یه نمونه ی کوچیک از زندگی پدر و مادرم بود
مادر بزرگم الان ۹۷ سالشه و سکته مغزی شده اصلا یاورموت نمیشه این خانم پزی که ساعت دقیق میخوابید ، غذا میخورد حالا باید شاش و چیزلضو دخترا و پسراش جمع کنن
شوهرش هم مرده
بابام هر چی کم نمیزفت اونجا الان نزدیک هفت هشت ساله که صبح تا شب اونجاست