آخر هفته ها میایم خونه مادرشوعرم میریم باهاش تو یه اتاق میخابیم یه جوری شوهرمنو بغل میکنه باور کنید شوهرم بهش میگه یکم فاصله بگیر .اصلا حد و مرز نمیدونه
مثلا میاد خونمون یه هفته میمونه انقد که اصلا نمیره
خونه دامادش هم رفت فک کنم ۲ ماه موند آخر سر دامادش دعوا افتاد از خونه انداختنش بیرون فرداش رفت خونه خودش .پدر شوهرم فوت شده ولی شوهرم از دستش فراری بود همش به شوهرم میگفت منو از این خونه ببر بیرون اصلا نمیتونم تحملش کنم