پسره یکی دیگرو میخواست و عاشق ی دختر دیگه بود اینم برا جدا کردنشون هرررر کاری کرد با ابروی دختره بازی کرد تهمت زد ابروی پسررو برد جلو در جفتشون داد بیداد کرد مراسماشونو بهم زد خودکشی کرد دعا جادو طلسم شکایت حتی تن.ف.روشی کرد تا فراموش کنه یا انقد ابروی فامیلشونو ببره شاید پسره و بقیه فامیل مجبور شن راضی شن حتی گفت این دختر عقدت باشه من صیغت باشم افتاد تو خط مواد و مشروب و هر کثیف کاری ک فکرشو بکنی سعی کرد با بدنش پسرو از راه بدر کنه با مزاحمت تماس پیام بزور خودشو مهمون دعوت کردن ابروش پیش همه رفت اخرشم افتاد زندان و هنوزم میگه میخوامش