وقتی ۱۸ سالم بود تو یه هتل رستوران کار میکردم، یه پسره هم بود خیلی خوشگل بود چش رنگی و ... از شهر دیگه ایی برای کار اومده بود اینجا، اوایل خیلی خشک بودم بعدش کم کم یخم باز شد، شمارمو از یکی از خانومای اونجا گرفت و کم کم سر به سرم گذاشت اخرشم بهش اجازه دادم مخمو بزنه... داستان از جایی شروع شد که فهمیدم فراریه