من معلمم پارسال از مدرسه ای ک بودم اومدم بیرون امروز مامان یکی از شاگردای پارسالم ک خیلی دوسش داشتم واونممنودوسداشت زنگ زد بمن ک پنشنبه تولد دخترمه بهش گفتم کیارودعوت منم گفته مامان هیچکس آرزودارم مه یاس جونو(منو گفته)یه بار دیک ببینم اون توتولدم باشه یکساله ک من اونحا نیسم از طرفیم دودلم برم یان نمیخوام خاطرات اون مدرسه یادم بیاد دوسنداشتم اونحارو بهش گفتم نمیتونم بیام گفت یکساعت بیا برو کحبت میکنی و…چیکار کنم بنظرتون؟؟