وااای از دست مامانای بی سیاست.😥
من داشتم از درد زایمان میمردم.مامانم ب شوهرم میگفت عزیزم صبحانه تو بخور هنوز زوده.😢
وقتی از اتاق زایمان اومدم بیرون شوهرم نبود.گفتم ....کو؟
مامانم:مامان فرستادمش سر کارش.گناه داشت معطل بشه.
دلم میخواست سرم و بزنم به دیوار.
خدایا چ کنم؟البته هنوزم همونجوره.
چ بدونم.والا