ما یکسال و نیمه عقدیم
چندروز پیش دوست همسرم اومد با خانومش یه سر رفتیم بیرون گردش بعد من استوری گذاشته بودم چون همسرمو برا تولدش سوپرایز کردیم اینا استوری منو دیده بودن
بعدش دو روز دیگه همسرم گفت بیا بریم خونه مادربزرگم همه جمعن اونجا ماهم برا مادربزرگش یه لباسی که گفت دوسدارم بگیرم گرفته بودیم که کادو ببریم چون قبلا بمن کادو داده بود.
مادرش ما داشتیم میرفتیم وایساده بود دم در گفت کجا گفتم میریم خونه مادرجون میای بریم؟ گف نه هنوز من نمیام(شب قبلش همشون خونه مادرجون بوذن به ما اصن نگفتن)
حالا دیروز با شوهرم کلییی دعوا کرده که چرا اجازه نمیگیرید میرید جایی مگه شما صاحب ندارید بمن نگفتین بریم خونشون یا نه ؟ سر خود کاراتونو انجام میدین
بعدم به شوهرم گفته من زنگ میزنم به بابای زنت بگم اینا هر کار خودشون دوسداشتن میکنن بمن نگفتن رفتن خونه مادربزرگش😂
شوهرمم کلی دعوا کرده باهاش
واقعا دیگه نمیدونم چیکار کنم از دست این زن....